برای اینکه اصلا پایبندی موضوعیت پیدا کند اول می بایست چیزی باشد که ما بخواهیم به آن پایبند باشیم. من این چیز را رویه می نامم. “همه چیز رویه است و چیزی خارج از رویه نیست.” جهان بینی مجموعه ای از جملات امری است. اما قبل از گردن نهادن به همه ی این جملات امری که در ….. همانا امر به اخلاقیات – عقلانیات است (یعنی امر به پایبندی به این رویه ها) لازم بنظر می رسد.
مکانیسم این پایبندی به این شرح است: جهان بینی در دو سطح معنا پیدا می کند. اول) کلیات جهان بینی و دوم) شخصیات جهان بینی. کلیات جهان بینیِ ….. (که چونان حایلی مابین سطح دانش و سطح زندگی است) امر به اخلاقی – عقلانی زیستن است.
در سطح جزئیاتِ جهان بینی، هر فردی با توجه به شرایط انحصاری زندگی خویش می بایست رویه هایی را بشکل زمان محور، نیمه زمان محور و نازمان محور تعیین کرده و سپس امر به پایبندی به آنان را قبل از همه ی آنان بعنوان سرلوحه ی کار خویش قرار دهد.
“امر به پایبندی به رویه ها” ضمانت اجرایی امر به اخلاقیات – عقلانیات و حلقه ی ارتباط دهنده ی سطوح کلی و جزئی جهان بینی است.