اولین گامی که هر دانشمند در راستای شناخت جهان بر
"جهان نتیجه ی ضروری قوانین فیزیک است و این قوانین
بعضا افرادی سطحی پیدا می شوند که بخواهند رویکردهای نظری
امروز از طرف یکی از دانشجویانم مجموعه کتابهایی (2 جلد)
در رابطه با مدل هولوگرافیکی حقیقت در نظریه، پیش از
حرکت علمی، حرکتی در راستای جزئیات است (یک حرکت جزءنگر)
فردی سی ساله از خود می پرسد: "من 40 سال
در پاسخ به این پرسش ها که علم کجاست؟! آیا
شنیده ام که می گویند تاریخ تکرار مکررات است. از
پیشتر در نوشتار دیگری اشاره کرده بودم که مدل های
بشر از آغاز تا بدین روز همواره چندین پرسش بنیادین
یکی از ایجابات نظریه ی ریاضیات طبیعی، بحث مرگ بینهایت
پرسشی که در حوزه ی مدیریت (بویژه فلسفه ی آن)
آیا آب مایع است؟! چگونه می توان به این پرسش
شنیده ام که کسانی می گویند: "علم نتوانسته است که
یکی از تقسیم بندی های جدی در دانش معرفت شناسی
در هر علمی ما با مفاهیم، متدها و نظریاتی سر
اگر جایگاه شکر در شکردان است، اگر جایگاه رخت و
هر چیزی را فارغ از اینکه واقعیت داشته باشد یا
ترکیب "عدد خوشحال" یک ترکیب نادرست است. ترکیب عدد نحس
متاسفانه عده ای از قشر تحصیل کرده هنوز گمان می
زیگموند فروید بی شک یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین چهره
روی صحبت من با دانشجویان، فارغ التحصیلان و فعالین حوزه
امروزه بازار تجهیزات الکترونیکی هوشمند داغِ داغ است. یکی از
تعداد زیادی از عرفان های نوظهور بر روی فرضیات جدید
پیش از آنکه دستنامه ی تشخیص اختلالات و ناهنجاری های
من قبلا در نوشتارهای دیگر خود نشان داده بودم که اختیار آدمی عملا نوعی توهم است. این اختیار اگرچه موهومی است اما از اساس با نوعی جبر مجهول سر و کار دارد. جبر مجهول همچون نوعی اختیار نسبی نزد آدمی ادراک می شود.
گروهی آزمایشی ترتیب داده بودند که در آن دو تکه سیب را در دو ظرف درپوشیده ی مجزا قرار داده و با یکی از آن ها بشکل مثبت گفتگو کرده و با دیگری پرخاشگرانه و توهین آمیز! نتیجه ی آزمایش آن بود که سیب محترم دیرتر فاسد شده و سیب دیگر خیلی زودتر فاسد می گردد.
تقریبا در تمامی حوزه ها مدل هایی فکری وجود دارند که طرفداران خاص خود را دارند، اما بالاخره روزی برخی از فعالان این حوزه ها بعلت سرآمدی شان به این جایگاه و توانایی می رسند که بتوانند مدلی جدید در زمینه ی مزبور به دست دهند. حتی مدل های جدید ارایه شده ممکن است که در بسیاری از جنبه ها از مدل ها و رویکردهای پیشین بهتر باشند اما تقابل نگرش های جدید با نگرش های کهنه به این سادگی ها رقم نمی خورد.
در زبان انگلیسی در گفتمان های تخصصی مرتبط با علم هواشناسی با دو کلمه ی پرکاربرد سر و کار داریم که از کاربرد متداولشان در زبان های طبیعی متفاوت هستند: کلمات weather و climate. کلمه ی weather به معنی «وضع هوا» و کلمه ی climate به معنی اقلیم و یا عبارت آشناتر «آب و هوا»ست. نگارنده برای کلمه ی نخست از عبارت وضع هوا و برای دومی از عبارت آب و هوا در این نوشتار استفاده می کند.
پیشتر ضمن یکی از نوشتارها و گزین گویه های خود اشاره کرده بودم که هرآنچه که ماوراء الطبیعی است، ساختگی نیز هست. در این نوشتار قصد دارم که بیشتر این گزاره را مورد بررسی قرار دهم.
یکی از خطاهای کلامی افراد در حین گفتگو در باب علوم این است که ایشان بعضا می گویند که فلان دانشمند ادعا کرده است… اگرچه این عبارت از منظر ریشه شناسی لغات (بویژه لغت ادعا) مشکل چندانی ندارد اما در گفتگوهای فوق الذکر می تواند که غلط انداز ارزیابی شود.
عده ای هستند که عبارت های عجیب و غریبی می سازند: مثلا جانداران غیرارگانیک! صرف نظر از هدف خلق چنین شاهکارهایی که چیزی جز دست و پا کردن توجیهات آبکی برای موجه جلوه دادن خرافه های عقیدتی (مثل موجودات ماوراء الطبیعی) بیشتر نیست، در اینجا قصد دارم که از شیطنت های کلامی موجود در این عبارات جعلی پرده برداری کنم.
فناوری یا علم ابزار بخشی لاینفک از حیات آدمی است. نه تنها آدمی بلکه گونه های قبل از ما نیز تحت قوای حل مسئله که ذاتی مغزشان است، از ابزارها بهره می برند. راکون بتوسط تکه چوب های نازک، خوراک خود را از میان شیار درختان بیرون می کشد.
متاسفانه عده ای که از قوای تخیل نسبتا خوبی برخوردار هستند، معمولا علم و مسایل علمی – تخیلی را با هم خلط می کنند. آنان در اثر حضور واژه ی مشترک «علم» گمان می برند که هرآنچه به فکرشان خطور کرد و تا حدودی به ایده های علمی شبیه بود، پس آن فکر بنوعی علم است. اما خطاب به این عزیزان لازم به ذکر است که وادی سایِنس (علم)، وادی سایِنس-فیکشِن (علمی – تخیلی) نیست.
یکی از ایرادات بسیار جدی عده ای از محققین و حتی عوام جامعه، داشتن نگاه «مصنوع انگارانه» نسبت به تمامیت جهان است. این نگاه محصول نوعی تعمیم و بسط نادرست ایده هاست. بعنوان مثال هنگامیکه ما به یک کوزه نگاه می کنیم، بنا بر تجربه در می یابیم که این کوزه نوعی مصنوع بوده و بی شک صانعی دارد زیرا که در جهانی که کوزه ها وجود دارند، بی شک کوزه گران هم حضور خواهند داشت.
با ارجاع به یکی از مقالات مهم پیشین خود با عنوان «طب علم نیست: چه سنتی، چه مدرن» بر آن شدم که در اینجا به پاره ای از اِن قُلت های مخاطبین (که عمدتا اطبا بودند) در باب آن نوشتار پاسخگو باشم. از من پرسش شده بود که اگر طب علم نیست، پس چه است؟ من تلاش می کنم که پاسخ این پرسش را در سطح بالاتری عرضه کنم.