در حال حاضر اساس حیات بر روی یک بستر فیزیکی است. این جمله یعنی اینکه حیات منوط به وجود مکانی فیزیکی چونان ظرفی برای آن مجموعه پدیده هایی است که آن ها را توامان حیات می نامیم. برای روشن تر شدن مسئله به حیات آدمی بشکل مشخص اشاره می کنم.
ما کالبدی جسمانی داریم. این کالبد مقتضیات خاص خود را دارا بوده و همانطور که مسلم است برای ادامه ی حیات خویش به منابعی از جنس ماده ی فیزیکی نیازمند است که مهمترین آنها آب، هوا و خوراک موجود ذی حیات است. تمامی این نیازمندی ها مادی ریشه در این قضیه دارند که حیات بر بستری فیزیکی رقم خورده است.
اگر ما بتوانیم با پی بردن به الگوریتم خودآگاهی و شبیه سازی هوشمندی انسان، آدمی را در درون کامپیوتر بازآفرینی کنیم، آنگاه تا حد بسیار زیادی وابستگی های مادی او را برطرف کرده ایم. یک حیات هوشمند داخل کامپیوتر به آب، هوا و خوراک نیازی ندارد. البته حیات هوشمند درون کامپیوتری نیز به منابع انرژی نیازمند است، اما این منابع بشکل پایه ای تری فراهم شده و بدین ترتیب اساس فیزیکی آن دستخوش تغییرات جدی می گردد.
در حال حاضر که من در اینجا مشغول نگارش این نوشتار هستم، حیاتی بشکل یک ابر مرا احاطه کرده است. ابری که در حال حاضر نیمه هوشمند است زیرا که اتفاقاتش یک پایشان در واقعیت است.
با گسترش هوش مصنوعی و کپی کردن آن در ابر مزبور، آواتارها قادر خواهند بود که تجربه ی انسانی را برای یکدیگر ایفا کرده و بدین ترتیب دیگر مهم نیست که آن ور خط یک رُبات نشسته است یا یک آدم فیزیکی… و این حیاتی با بستر غیرفیزیکی است.
11813