فارکس یا همان بازار مبادلات ارزی حال و هوای خاص خود را دارد. خیلی از آن هایی که همواره رویای ثروتمند شدن را در سر پرورانده اند، این روزها برای شلیک آخرین گلوله ی خود وارد این بازار می شوند، اما بر خلاف انتظارشان نه تنها چیزی به دست نمی آورند، بلکه همان داشته های حداقلی خویش را نیز از کف می دهند.
در این نوشتار قصد ندارم که این بازار و یا این قسم از درآمدزایی بی دردسر را نکوهش کنم، چه که به نیکی می دانم در این بازار درآمدهای هنگفتی نهفته است، اگر افراد تنها بجای برخورد عاطفی با این مسئله، آن را بشکل علمی نیز دنبال کنند. هدف من در این نوشتار اشاره به چند مسئله ی مرتبط با فلسفه ی علم در این بازار است زیرا که تحلیل گران زور زیادی برای علمی نشان دادن فعالیت خود می زنند!
نرم افزارهایی در این بازار وجود داشته که قادرند گراف هایی از نوسانات ارزش ارزها را به معامله گر نشان داده و در ادامه وی را برای خرید و فروش یاری کنند. هر نموداری شکل خاص خود را داراست و تحلیل شکل این نمودارها برای به دست دادن استراتژی خرید و فروش، مطالعه ای است که آن را تحلیل فنی (Technical Analysis) می نامند.
این تحلیل ادعا دارد که از روی شکل نمودارها در گذشته می توان آینده سیستم را با دقت بالایی پیش بینی نموده و دست به خرید و فروش علمی و عاقلانه زد، اما از منظر فلسفی – علمی، چنین مسئله ای ناممکن است. اگر بازار و نوسانات آن کاملا بر اساس مبادلات تصادفی رقم خورده ی فیمابین معامله گران باشد، این روند یک روند تصادفی و نامنظم است.
اگر ما صد گلوله ی فلزی کوچک را در کف یک جعبه ی فولادی با حواشی بسته و تعریف شده بپاشیم، شکل و آرایش آن ها پس از پرتاب اول، هرگز ما را به شکل و آرایش آن ها پس از مرتبه ی دوم پرتاب، نخواهد رساند. از این رو این خیال خامی است که گمان کنیم شکل نمودارها برای روند بازار در آینده حرف هایی برای گفتن داشته باشد.
شاید مخاطبِ این نوشتار گمان کند که من منکر تحلیل های فنی هستم. من قصد ندارم که این دست تحلیل ها را انکار کنم. قصد من این است که بگویم شکل نمودار در حالت کلی ما را به درکی از آینده نمی رساند. بر جهان فارکس قوانینی همچون قوانین دنیای فیزیکی حکمفرما نیست که با نمودار کردنشان بتوان روندها را شناسایی کرده و آن ها را پیش بینی نمود.
نمودارهای فارکس چیزی نیستند جز یک سری نمای شماتیک از آنچه که می تواند رخ دهد، نه آنچه که قطعا رخ خواهد داد. پس باید چه کار کرد؟ آیا باید منکر تمامی تحلیل های این چنینی شد؟ مگر نه اینکه برخی معامله گران با این روش ها درآمدزایی می کنند؟! عرض من این است که تمامی این تحلیل های وابسته و من درآوردی (در مقابل تحلیل نمودارهای مستقل علمی)، تحلیل هایی مشروط هستند.
این یعنی اینکه این تحلیل ها زمانی جواب می دهند که همه ی معامله گران به آن ها اشراف داشته و بخواهند که طبق آن ها معامله کنند. این خیلی عجیب به نظر می رسد. اگرچه ذات سیستم فارکس بی معناست، اما معنای ظاهری این سیستم در گرو تمکین حداکثری افراد به همین مجموعه قراردادهاست.
بعبارت کلی تر، فارکس همچون مثال روز شنبه همچون یک روز زوج است. اگر همه قبول کنند که شنبه یک روز زوج است، آنگاه همه ی شنبه ها، حتی شنبه های سال های آتیِ دور نیز زوج خواهند بود. در فارکس هم همه باید قوبل کنند که این نمودار با این شرایط بالا می رود، تا همیشه بالا رفته و عده ای متعاقبا از آن نان بخورند.
سخن آخر اینکه، معنای نمودارهای فارکس قایم به قراردادها و باورهای همه ی ماست و از این حیث این نمودارها، با نمودارهای علمی فاصله ی زیادی دارند.
بسیار فنی و قانع کننده بود.