اقتصاد بدون پول یک ایده ی نوین در حوزه ی فلسفه ی سیاسی است که تقریبا دو دهه ای هست که ذهن ممتازترین و آوانگاردترین اندیشمندان جهان را به خود مشغول داشته است. در این قسم اقتصادها که لازمه ی اصلی آن فرهنگ سازی است، بشر توانسته است بعلت وفور منابع تحصیل شده، گرسنگی و فقر را ریشه کن کرده و در اثر آن حرص جمع کردن را از بین ببرد.
در چنین جهانی بعلت رشد دانش و تکنولوژی، منابع در اختیار همگان بوده و ثروت مقوله ای بلاموضوع است از اینرو به دست آوردن جایگاه اجتماعی صرفا در اثر مقولات مرتبط با خلاقیت و فرهیختگی معطوف به خدمت رسانی است بقسمی که افراد مفید، مهم تلقی خواهند شد و شاقول مهم بودگی خلاق بودگی است. بعبارتی در چنین جهانی پول جای خود را به آبرو اجتماعی می دهد که می توان با شاقولی آن را اندازه گیری کرد.
با توجه به رشد منفی جمعیت جهان و پیش بینی زادآوری آدمی در کلینیک ها بشکل زایش فناورانه، ایجاد تمامی فرصت ها برای تمامی انسان ها امری ضروری است که این مهم صرفا از طریق اقتصادهای بدون پول و جوامع بدون حکومت رقم خواهد خورد که عصاره ی آنارشیسم متجدد نیز همین می باشد.
زمانی که ژول ورن از سفر به کره ی ماه می نوشت، دیگران در عقلش شک می کردند با اینکه از بعد نظری با محاسبات فیزیک نیوتنی این امر کاملا مسلم بود. اما هیچ چیزی وی را از خیال پردازی منصرف نکرد و در کمتر از یک قرن این ایده محقق شد.
امید دارم که این ایده ی ناب و انقلابی بزودی با توجه به پارامترهای حاکم بر جهان رقم بخورد، همچنان که پیشتر خاطرنشان کردم، در باور به این قسم از جهان بینی اقتصادی – سیاسی تنها نیستم و آوانگاردهای متعددی به این نوع تفکرات فراتر از زمان خودشان می اندیشند. چه بسا که این مسئله خیلی زودتر از تصور ما رقم بخورد.
در اواخر سده ی نوزدهم بزرگترین مهندسین و صنعتگران بر این باور بودند که ما تازه اتومبیلی ساخته ایم که روی زمین راه می رود، ماشین پرنده به (حداقل) یک هزاره زمان نیاز دارد، اما در کمتر از بیست سال هواپیما بتوسط دو برادر دوچرخه ساز اختراع شد.
من هم بر این باورم که علیرغم انکار افراد میخکوب در گذشته، شر پول خیلی خیلی زود توامان با پیشرفت فکری بشر کنده شود. پول یک مسئله ی ضروری نیست. پول صرفا یک اختراع است و بزودی (مثل گاری) جای خود را به اختراعات بهتر و بهتر خواهد داد.
……….
درود بر تمامی آنانی که آینده را بنحو شایسته تری می سازند بجای اینکه تماما حواسشان پرت خبط های گذشته باشد.
11873 – 11871 (دو روز – دو صفحه)
خیلی متفکرانه