هر چیزی را فارغ از اینکه واقعیت داشته باشد یا که نه، می توان با روش علمی مورد مطالعه قرار داد و گفتمانی با ادبیات علمی حول آن پدید آورد. خروجی این رویکردها، شبه-علم هایی هستند که هر روزه شاهد رویش قارچ گونه ی آن ها در اقصی نقاط جهان هستیم.
در حوزه ی فلسفه ی علم نام شارلاتانیسم علمی را بر روی این رویکردها می گذاریم، رویکردهایی که در آن ها از مفاهیم، متدها و نظریات علمی برای اثبات چیزهایی استفاده می شود که از اساس ربطی به مفاهیم علمی ندارند که بهترین مثال های آن را می توان در عرفان ها نوظهور و روش های فرادرمانی دید.
رساله ای به دستم رسید تحت عنوان مطالعات بُعدشناختی ارواح و فرشتگان که در آن نویسنده تلاش کرده بود که ایده ی روح و سایر موجودات ماوراء الطبیعی مثل اجنه و فرشتگان را با دقیق ترین محاسبات ریاضیاتی و فیزیک کوانتوم اثبات کند و سرآخر در یک بعد بالاتر به زعم خود موفق به انجام این عمل شده بود زیرا که تمامی ملاحظات روش تحقیق علمی را مو به مو پیاده کرده بود!!!
اگرچه او موفق شده بود که نظریه ای عوام فریبانه دست و پا کند اما حرکت وی تماما شارلاتانیسم علمی است زیرا اولا او قصد داشت در رابطه با کیفیات چیزی صحبت کند که وجودش محل بحث است و ثانیا وی نهایتا آنچه را که قرار بود اثبات کند، فقط و فقط فرض کرده بود (مغلطه ی افتراض مایطلب اثباته).
این دقیقا مثل این می ماند که کسی نظریه ای برای توضیح پرواز فیل های صورتی دست و پا کند، و سپس ادعا کند که فیل های صورتی رنگ پرنده وجود دارند و همگان می بایست که بدآن ها باوری حقانی داشته باشند…
11836