(سرگذشت نگاری)
هگل می گفت: اگر تاریخ نخوانیم، مجبوریم دوباره آن را تجربه کنیم و یا اینکه بزرگترین درسی که از تاریخ می گیریم این است که متاسفانه از تاریخ هیچ درس نمی گیریم… البته خودِ هگل بعنوان یکی از ارایه کنندگان نظریه ی تاریخ، قطعا زیاد تاریخ می خوانده است، چون ایشان خوب به پیش بینی شکل گیری آمریکا پی برده بود.
هگل معتقد بود که تاریخ در راستای تکامل آزادی پیشرفت کرده و پیرو آن یعنی مارکس نیز نظریه ی تاریخ خود را دارد. من می خواهم این تز و آنتی تز تاریخی را به روش هگل تلفیق کرده و به سنتزی نایل شوم.
اول از همه ما می بایست که قرائتی علمی (دانش محور) از مفهوم تاریخ داشته باشیم. تاریخ غیرعلمی چیزی نیست جز یک سری روایت قصه مآب که هر کسی به میل خود آن را سر هم می کند. نیروی پیش بران تاریخ قطعا رویارویی طبقات فکری (و نه اقتصادی) جامعه است و به این ترتیب تاریخ در راستای تکامل اخلاقی عقل محور جوامع به پیش خواهد رفت.
در مبارزات این چنینی پیروزی همواره با خرد است…
