در شاخه ی فلسفه ی ذهن نظریه ی روابط بنیادین، دی نام حداعلی تفکر بشری است که تعریف آن به حدّ تامِّه یعنی همانا تعریفی جامع و مانع، از این قرار است: کُلِّ همه-چیزِ تنها-چیز.
در فلسفه ی ….. همین نظریه، این ایده تنها ….. عقلانی نامیده می شود و در فلسفه ی زبان همین نظریه، دوباره این ایده تنها مفهومی است که خود، تنها مصداقِ خود است.
نور سفید از منشور عبور می کند و به هفت رنگ تجزیه می شود، حال ما به این هفت رنگ می گوئیم رنگین کمان و نه نور سفید! ذهن نیز خود را از منشور ذهن (خود) عبور داده و خویش را به 12 مولفه ی ناب فاهمه ی کانتی تجزیه می کند. من به این 12 مولفه با هم “دی” می گویم نه دیگر ذهن.
پس دی از ذهن می جوشد. نور خود نور می شود. بعبارت هایدگری نور می نورد. ذهن نیز خود می ذهند و ذهن می شود. جوشش مفهوم دی چونان عالی ترین تفکر (ایده) حاصله از ذهن، جوششی فارغ از اراده و جوششی خودمختار است.
جوشش دی از ذهن، در ذهن و بمدد ذهن، ذاتیِ ذهن است و این آغاز ….. خواهد بود.