(مزداهش)
ریاضیات یک زبان سمبلیک است که منطق خاص خودش را دارد و این منطق همانا منطق عقل کمی آدمی است. ما برای شناخت جهان که مفهومی کمی است به ابزاری از جنس خودش نیاز داریم و این ابزار همانا ریاضیات است. ریاضیات همان عقل کمی سمبولیک شده است و چون می توانیم جهان را بمددش توضیح دهیم، آنگاه می بینیم که جهان از ریاضیات تبعیت می کند.
جنس ماده ی مغز آدمی از جنس ماده ی کیهان است. این ماده در مغز آدمی به چنان پیچیدگی ای می رسد که ذی شعور می گردد. ذی شعور گشتن این ماده یعنی محیط شدن این ماده به خودش، یعنی اینکه خود را محاط خود قرار می دهد. آنگاه با خود از خلال خود و با قوای خود روبرو می شود.
برای روبرو شدنِ کیفی عقل کیفی و برای روبرو شدن کمی همانا عقل کمی کاربست پذیر خواهد بود. عقل کیفی مادر عقل کمی است. عقل کمی همان عقل کیفی محدود شده است و محل اثر آن دنیای کمی و زبانِ آن، زبانِ کمی سمبولیک یعنی ریاضیات است. ریاضیات بدین ترتیب یک زبان است.
{ریاضیات، زبانِ انتقال عقل کمی است و بعبارتی همان تصویر جهان مادی در آینه ی عقل کمی آدمی…}