دیده ام که برخی ها پرسش می کنند که فلسفه ی وجودی ورزش های رزمی چیست؟! چرا اصلا این دست ورزش ها می بایست که وجود داشته باشند هنگامیکه در آن ها خشونت فوران می کند؟! حتی برخی از این نیز فراتر رفته و این دست ورزش ها را ترویج شر می دانند.
خودِ ورزشکاران رزمی در جواب این دست پرسش ها ادعا می کنند که ما این ورزش ها را برای دفاع از خود یاد می گیریم. آدمی ممکن است که قربانی شر گردد، پس برای آمادگی جهت چنین مقابله هایی، دانستن این فنون لازم هستند. اما این جواب، قطعا جواب خامی است. بگمان من علت وجودی این دست ورزش ها، توحش ذاتی آدمی است.
گونه ی ما دویست هزار سال است که بر روی کره ی زمین دوام آورده است. این تداوم با صلح و دوستی همراه نبوده زیرا که اساس بقاء بر نوعی جنگ و رقابت استوار است. پس ورزش رزمی (و یا حتی اگر آن را هنر رزمی قلمداد کنیم) با نوعی خشونت اِسِنسیال همراه است. امروزه بشر متمدن نیاز چندانی به جنگ و جدل های حیوانی (حداقل در ظاهر) برای حفظ بقاء خود ندارد.
وجود این دست ورزش ها عملا پاسخ مناسبی به روحیه ی توحش طلبی باقی مانده در نهاد بشر است. اگر آن کس که بشکل ژنتیکی می طلبد که متوحش باشد، جایی برای تخلیه ی این فشارهای جسمی – روانی خود نداشته باشد، این خشونت را علیه سایر انسان ها در بستر اجتماع به کار می بندد. ورزش های رزمی از بروز خشونت در سطح جامعه جلوگیری خواهند کرد زیرا می توانند متقاضیان خشونت (چه عاملین و چه تماشاگران) را بشکل سازگارتری پالایش کنند.
این تصادفی نیست که ورزشکاران رزمی عمدتا خشونت طلب نیستند زیرا که توانسته اند با این دست ورزش ها خود را از رانه های خشونت برهانند…