برخی افراد وابستگی های بیمارگونه ای را نسبت به یکدیگر پیدا می کنند جوریکه بدون یکی از آن ها احتمالا دیگری نیز دوام چندانی نیاورد. این قسم وابستگی ها که شاید بتوان آن ها را اعتیاد افراد به یکدیگر نامید، عمدتا ریشه در خلاء های عاطفی ایشان دارد.
اگر کسی در تمام زندگی چند دهه ای خود از تمامی اطرافیان خویش بدی دیده باشد، آن وقت اولین کسی که در زندگی به وی محبت کرده و بنوعی او را دوست داشته است، تبدیل می شود به یک موضوع اعتیادآور. فرد مزبور اکنون در حالت اعتیاد به سر خواهد برد. تمام فکر و ذهنش مشغول آن دیگری مهربان شده و لحظه ای نمی تواند که خیال خود را از او جدا کند.
این قسم وابستگی ها هم برای فاعل آن و هم برای مفعول آن بسیار دردآور و خطرناک می باشند. کنار گذاشتن مواد اعتیادآور عمدتا با علایم ترک همراه هستند و در این وابستگی های مرضی نیز آنکس که به رابطه ای معتاد شده باشد، در صورت فاصله افتادن بین وی و موضوع اعتیادش، حالات عجیب و غریبی را از سر خواهد گذراند، حالاتی که می تواند منتهی به اِعمال خشونت در راه نیل به هدف نیز شوند.
در این دست موارد شاهدیم که طالب رابطه حتی معشوق خود را دزدیده و او را شکنجه دهد که با وی بماند! حتی پیش می آید که سخت وی را زده و سپس بخاطر کردار خود زاری کند. از نظر روانی، این علایم بسیار هشدار دهنده هستند زیرا که اعتیادی در کار بوده و باید درمانی رقم بخورد.