یکی از همبستگی های جالب توجه، مسئله ی همبستگی ملاحظات بهداشتی تقریبا وسواس گونه و مقوله ی لاغری است، بنحویکه عمده ی آنانی که از وسواس تمیزی رنج می برند، افراد لاغراندامی هستند. در این نوشتار تلاش می کنم که مکانیسم مستتر در این همبستگی را تشریح کنم.
افرادی که ملاحظات بهداشتی سفت و سختی برای خود بشکل جبری و ناخودآگاه دست و پا کرده اند، آنانی هستند که معمولا تمایل به خوردن و آشامیدن هر چیزی در هر جایی که منطبق با مناسبات فکری – عملی شان نباشد، ندارند. بعبارت بهتر این افراد قادر هستند که اشتهای خود را بشکل دایم سرکوب سازند زیرا فرصت های خورد و خوراکی که برایشان در بستر موقعیت های مختلف رقم می خورد، عمدتا مطلوبشان نیست.
همین سرکوب دایمی اشتها در نهاد ایشان در طولانی مدت سبب می شود که اشتهایشان کمرنگ شده و رو به ضعف نهد. یک اشتهای ضعیف خروجی مشخصی دارد آن کم شدن میزان کالری گرفته شده بتوسط این عزیزان است. با یک تحلیل ساده می توان نتیجه گرفت که عمده ی آنانی که وسواس پاکیزگی دارند، افرادی لاغراندام هستند.
جدای این مسئله وسواس و فشارهای روانی مرتبط با آن نیز شرایط را بنحوی پیش می برد که این دست افراد کالری بیشتری نیز در مغز خود و سیستم های مرتبط با آن بسوزانند و از این مسئله نیز نتیجه ی مشابهی عاید خواهد آمد…
11995