یک اینکه متاسفانه باور به دارو در دهه های اخیر بویژه در کشورهای جهان سومی قوت پیدا کرده و همگان بخطا گمان می کنند که دارو می تواند در تمامی شئونات زندگی اعم از تندرستی، رواندرستی؛ چاقی، لاغری؛ زشتی، زیبایی و حتی غم و شادی کمک رسان آن ها باشد و این مسئله پول زیادی را عاید نهادهای دولتی و غیردولتی کرده است و پیام اصلی این نوشتار هم نقد همین رویکرد است.
دوم اینکه قدرت بازاریابی و جهل مردم همواره کار دستشان داده است زیرا که دارو از اساس نوعی سم است و اگر در مصرف آن شاهد بی پروایی باشیم، در طولانی مدت دچار اثرات سوء و عکس اهداف اولیه خواهیم شد. بقول مولانا از قضا سرکنگبین صفرا فزود، روغن بادام خشکی می نمود.
سوم در رابطه با افیون های گیاهی که من بشخصه مصرف آن ها را به کسی توصیه نمی کنم لازم به ذکر است که این گیاهان در دنیا به اشکال مختلف و به سه نیت مختلف مصرف می گردد: یک) پزشکینه، دو) تفریحی و سه) رسم و رسوم قومی – مذهبی در برخی مناطق خاص جهان.
باید یادآوری کنم که آزادسازی این محصولات تا حد خیلی زیادی در راستای احترام به آزادی مذاهب بوده است زیرا که پیروان برخی آیین ها که در حال حاضر در کشورهای مترقی جهان زندگی می کنند نیازمند دسترسی به آن برای مقاصد آیینی خود هستند.
در پایان امیدوار هستم که کمتر کسی بخطا گمان کند که قانونی سازی مصرف یک سری از داروها و افیون ها مجوزی در راه پناه بردن بی رویه و دایمی به آنهاست…
12008