هنگامیکه در کودکی برای نخستین بار با بستنی زمستانی ربرو شدم، شوق ویژه ای در دل داشتم. اکثریت کودکان عاشق بستنی و زمستان هستند اما گویا این دو معشوق در یک حجله نگنجند زیرا که والدین بر این باور هستند که خوردن بستنی در فصل سرما نتیجه ای جز سرماخوردگی ندارد، پس بستنی و زمستان گویا قرار است که تا ابد مانعه الجمع باقی بمانند؛ اما این اختراع مهیج می رفت که این رویای دیرین را به واقعیت مبدل سازد: بستنی زمستونی!
بستنی زمستانی را دوست داشتم. اگرچه هیچ وقت نتوانستم بفهمم که چرا چنین خوراکیِ ویژه ای بستنی نامیده شده است، علیرغم اینکه هیچگونه شباهتی به بستنی ندارد. هنوز که هنوزه این پرسش را از خود می پرسم که بستنی زمستانی آیا واقعا بستنی است یا اینکه نوعی شیرینی خامه ای است؟! اگر شیرینی خامه ای است پس چرا خیلی زود فاسد نمی شود و دوباره اینکه چرا نباید که آن را در یخچال نگهداری کرد؟! این بستنی است؟ یا اینکه کیک خامه ای است؟ مگر بستنی گرم هم داریم؟ اگر داریم پس چرا مزه ی بستنی نمی دهد؟ اگر نداریم، پس این دیگر چیست؟!
خلاصه برای من همچنان بستنی زمستانی یک ایده ی غریب و یک پدیده ی عجیب و باورنکردنی است. بستنی زمستانی! اصلا نمی دانم که چیست. فقط آن را دوست دارم. مثل زندگی! زندگی هم گویا همچون بستنی زمستانی فقط یک پارادوکس خوشمزه باشد!
دیداد
12092
این نوشتار الهام بخش برای ساخت یک تئاتر تماشایی ست.تئاتر زندگی!