ایجاد علاقه، مودت و دوستی (فارغ از جنسیت) بین انسان ها مسئله ای شگفت انگیز است اما گاهی این علایق می روند که شکل جنسی و جنسیتی به خود بگیرند و در چنین شرایطی روابط بسیار بسیار پیچیده می گردند. یکی از جمله مکان هایی که علایق انسان ها ممکن است به آن شکل و شمایل منقلب گردد، فضای شبکه های اجتماعی است.
کسانی مطالبی انتشار می دهند (مثلا اشعار عاشقانه)، سپس افرادی از سر انسانیت و یا عشق به ادبیات آمده و آن ها را می پسندند، آنگاه در طولانی مدت این سوءتفاهم برای نشردهندگان مطالب (که حتی می توانند افراد میانسال و متاهلی باشند) پیش می آید که دیگرانی شیفته ی آنها شده اند و حال وقت آن است که بروند و بشکل خصوصی با آنها سفره ی دلشان را باز کرده و یک ماجرای عشق و عاشقی راه بیاندازند.
هدف از این نوشتار تحقیر و یا ملامت این عزیزان نیست بلکه اشاره به مطلبی است که شاید بتوان نام آن را «عاشقی به تعویق افتاده» گذاشت. این مسئله بویژه در جوامع سنتی – مذهبی، بسته و محافظه کار بیشتر به چشم می خورد (خصوصا در مردان نسل هایی که بخاطر رخداد انقلاب، جنگ و فضای ………. اجتماعی آن دوران نتوانسته اند که از نیاز به عاشقی کردن پالایش شوند).
سرآخر این نیازهای سرکوب شده و خلاءهای روانی این افراد جمع می شوند و اکنون که در یک فضای مجازی شرایط اندکی آزادتر است، ایشان محبت های بی قصد و غرض انسان های دیگر را در قالب های متوهمانه ی خود تحلیل کرده و مهر سایر مخاطبین را به پای علاقمندی های جنسی و رمانتیک آنان ارزیابی می کنند.
توصیه می کنم که افراد، شرایط دیگران را بیشتر درک کرده و تا کسی به آنها ذره ای روی خوش نشان داد از خودِ معقولِ خود به در نشوند تا نهایتا بر خود و دیگری فشار روانی کمتری وارد آید…
12179
“تا کسی به آنها ذره ای روی خوش نشان داد از خودِ معقولِ خود به در نشوند”
لبخندی که این جمله بر روی لبم آورد رو نیاز داشتم واقعا، ممنونم :))