بچه شیرها که شاید بتوان آن ها را توله شیر نیز نامید {نکته: در زبان فارسی نوزاد گربه سانان را بچه می گوئیم مثل عبارت بچه گربه اما نوزاد سگ سانان را توله می نامیم، مثل توله سگ. اما در زبان انگلیسی بطور کلی نوزاد پستانداران گوشتخوار cub (کاب) نامیده می شود که برای گرگ ها نیز کاربرد دارد، از این رو برای یکپارچه سازی مسئله و برای تفاوت قایل شدن بین نوزاد گونه های پستاندار گوشتخوار و گیاهخوار، برای اولی از کلمه ی اختصاصی توله بهره می برم}، سبک زندگی پراسترسی دارند.
این استرس که بخش زیادی از آن ریشه در زندگی آن ها در دل طبیعت وحشی دارد، دلایل فیزیولوژیک و اجتماعی دیگری نیز دارد. توله شیرها در ابتدا بمدت طولانی قادر به دیدن نیستند و همین مسئله بقای آن ها را به خطر می اندازد. از این رو آن ها با گوش های بسیار بزرگی به دنیا می آیند. گوش های توله شیرها بطرز محسوسی نسبت به کله ی آن ها بزرگ است.
توله شیرها از همان برهه های نخستین حیاتشان گوش هایی به بزرگی گوش مادرشان دارند. جالب است بدانید که سپس گوش ها دیگر رشد نکرده و در عوض سایز جمجمه و مغز آن ها به سرعت بزرگ می شود. این ترفند فرگشت داروینی است زیرا که عدم توانایی در دیدن با داشتن گوش هایی بسیار بزرگ که از قضا به صداهای مادر حساس هستند، سبب بقای آن ها می شود و بطور کلی ضعف بینایی آن ها بمدد گوش های قوی و بزرگشان جبران می شود.
دلیل اجتماعی استرس بالای این توله ها نیز رفتار شیرهای نر گله است که فرزندان ناتنی خود را می خورند و این رفتار معمولا پس از تصاحب یک گله قویا از طرف نر غالب اجرایی می شود تا توله های شیرهای نر پیشین گله بتوسط ماده شیرهای تصاحب شده، پرورش نیابند.
12285