هر زمان بفهمیم که فقط خودمان مسئول خوشی، آرامش و شادی خودمان هستیم، آنگاه لحظه ای از لحظات محدود زندگی مقدس خود را هدر و تلف حضور دیگر چیزها و یا دیگر کسان نخواهیم کرد. فهم این مسئله کلیدِ قفل شادی در بستره ی زندگی است.
این اشتباه مهلک ریشه در سال های نخست زندگی ما آدمیان دارد. کودک از پس رفعِ احتیاجات خود بر نمی آید. او برای هر مسئله ی جزیی در حیات خود به کمک دیگران (بویژه مادر) نیازمند است. این امر که «وابستگی» مسیرِ برطرف سازی نیازهاست آنچنان به خورد طبیعت ما می رود که تا سال های سال همچنان منتظر حضور دیگران برای نیل به خوشی، آرامش و شادی هستیم. غافل از اینکه همین انتظار و طلب، نه تنها کلیدی در دستان ما نخواهد شد، بلکه خودش نوعی قفل سنگین است.
لازم است که برای خود نقش همان مادر (والد) را بازی کرده و بمحض مطلع شدن از نیازهایمان، آن ها را رفع کنیم. اگر فکر می کنیم که به ما خوش نمی گذرد، دست خود را گرفته و خود را به باغ و بوستان ببریم. اگر فکر می کنیم که گرسنه و یا تشنه ایم و دلمان یک خوراک لذیذ می خواهد، پا شده به آشپزخانه رفته و همچون یک مادر باحوصله (در هر ساعتی از روز) آستین را بالا زده و دست به کار شویم.
این موارد و چیزهای مشابه، همه قرار است که به ما یاد دهند منتظر کسی نمانیم. دیگران اگر بودند که چه خوب، اما اگر نبودند، این غلط است که بخواهیم همه چیزمان را قربانی غیبت ایشان کنیم. با عدم حضور و غیبت ایشان ما خودمان را یافته و حتی اگر روزی کسی نیز در کنار ما بود، بیشتر قدردان حضور وی خواهیم شد.
ما در قبال هیچ کسی بیش از خودمان مسئولیتی نداریم. ما لازم است که مسئولیت پذیری را ابتدا در برابر شخص خودمان تمرین کنیم. فقط آنانی که یکبار به خود مسئولیت پذیری را اثبات نموده اند، مسئولیت دیگران را نیز به خوبی برعهده خواهند گرفت.
12600