پایبندی به هر چیزی، بویژه پایبندی به یک جهان بینی می تواند که در سه سطح و وضعیت رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی رقم بخورد. پابندی رسمی آن قسم از پایبندی است که فرد برای آن وقت و انرژی زیادی را صرف کرده و تمامی جزئیات را توامان و با هم به اجرا در می آورد. در وضعیت دوم یا نیمه رسمی این میزان از وقف شدگی فرد به جهان بینی مزبور به درجاتی کمتر شده و در حالت غیررسمی (وضعیت سوم) نیز میزان این وقت و انرژی بیشتر کاهش می یابد.
البته شایان ذکر است که این کاهش به معنی قلب شدن جهان بینی نیست. در وضعیت غیررسمی نیز فرد همچنان بشکل اصیلی به ارزش ها، اصول و رویه های جهان بینی خود پایبند است اما این پایبندی لزوما شکل و شمایل رسمی ندارد.
بعنوان مثال سفره ای که ما ایرانیان برای مهمان ها پهن می کنیم، تشریفات خاص خود را داشته و از سفره ای که در غیاب مهمان پهن می شود تفاوت هایی در فرم و ظاهر داراست. اما در کُنه مسئله، امر یک امر یگانه است. فراهم شدن بستری برای عرضه ی خوراک و نهایتا رفع گرسنگی. سفره یا میز، رسمی یا غیررسمی، غایت یکی است؛ همانا سیر شدن ما و لذت بردن از نفس خوردن.
در جهان بینی هم همینگونه است. می توان پایبندی رسمی و تشریفاتی نشان داد و همچنین پایبندی غیررسمی و غیرتشریفاتی، اما هر دو این ها در غایت کاملا یگانه اند: تحقق ارزش های انسانی فرد.
در انتها من همچنین می خواهم خاطرنشان کنم که در شکل غیررسمی پایبندی به جهان بینی، محتوای جهان بینی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و توجه ما بیشتر به محتوی و ماده ی مسئله است، اما در شکل رسمی تمرکز فرد بیشتر به ظواهر مسئله بوده و نتیجه چندان محتوی محور نیست.
البته پیش می آید که در مهمانی های رسمی نیز صرف خوراک به آدمی بچسبد اما لذت خوردن در یک فضای غیررسمی حقیقتا بیشتر است. در اولی ظاهر کار (یادها و عکس ها) خوب می شود و در دیگری باطن مسئله.
12617
خیلی درست