دیالوگ ها می توانند به طرق مختلفی برقرار شوند، مثلا دی داد در حال صحبت کردن با مهرداد است و قصد دارد که از وی تشکر کند. این سپاسگزاری را می تواند با شخص های مختلفی بیان دارد.
در عرفی ترین حالت ممکن می گوید: “من از شما سپاسگزارم.” (اول شخص مفرد) همچنین بر اساس یک رسم عمومی به جهت احترامِ بیشتر گذاشتن به طرف مقابل می تواند بگوید: “ما از شما سپاسگزاریم” (اول شخص جمع) و در حالتی غیرعرفی تر همچنین می تواند در رابطه با خود بشکل سوم شخص مفرد (غایب) صحبت کند و حرف خود را از زبان خودِ (مثلا) غایب بیان دارد و بگوید: “مهرداد! دی داد مثل همیشه از شما سپاسگزار است.” (سوم شخص مفرد)
این طرز بیان که در مقایسه با 2 سبک قبلی حالتی ادبی تر و تاثیرگذارتر داراست بتوسط بشر بویژه در ستایش ها و نیایش ها مورد استفاده قرار گرفته است. در این حالت فرد یا افراد اول شخص، جملات خود را اگرچه از زبان خود به مخاطب (یا مخاطبین) بیان می کنند اما آن را از ساحت سوم شخص (مفرد یا جمع) بشکل غایبی بیان داشته و این مسئله بشکل روانی القاء کننده ی حالت احترامی فزاینده نزد مخاطب است. با عنایت به این مطلب است که کارکرد این نوع ادبیات را در نیایش های مذهبی به وفور می توان یافت.
بشر در هنگام ستایش ایزدان، برای نشان دادن ضعف وجودی خویشتن و انکار منیت خویش، خود را به درجه ی سوم غایب تنزل می دهد تا در اثر این تنزل، عجز و لابه ی فروتنانه اش اثری صدچندان به خود بگیرد. وقتی خود را غایب جلوه می دهی، دیگر در آن زمان مقابل ننشسته ای و انسان شرمگین و طالب ترجیح می دهد حرف خود را از طریق واسطه ای بیان می کند (واسطه ی خویشتن). دقیقا همچون کودکی که پشت مادر قایم شده و خواهشی از پدر می کند.