پیش می آید که در جریان بحث های داغ، یکی از طرفین به مغالطه ای دست زده و سپس برای جلب توجه شاهدینِ مباحثه، به مظلوم نمایی در پس آن بپردازد. من اسم این مغالطه را موذیِ مظلوم گذاشته و در این جا آن را بسط خواهم داد.
حرف ها ایجاباتی دارند. حرف های مبهم و مشتبه همچون شعاع های بیکران نور در تمامی جهات پخش می شوند و نمی توان جهت مشخصی را برای آن ها پیدا نمود. طرف مغلطه کار این مسئله را بخوبی درک کرده است. حرفی می زند که ایجابات چندگانه ای دارد ولی در نهایت مسئولیت این ایجابات را بر عهده نخواهد گرفت. مثلا می گوید 2+2 و هنگامیکه ما به وی گوشزد می کنیم که رای تو در این زمینه 4 بود، بلافاصله می گوید (مظلوم نمایی می کند) که: “شما در دهان من حرف می گذارید، من هرگز لفظ 4 را به زبان نیاورده ام.”
من این موذی گری در بحث را مغالطه ای سطحی می دانم که متاسفانه در بحث ها عمدتا بتوسط افراد ناشی بخصوص آنهایی که از دانش کافی در حوزه ی بحث برخوردار نیستند، انجام می گیرد. راه مقابله با این موذی گریِ توامان با مظلوم نمایی در گام اول تن ندادن به دلجویی از طرف مغالطه کار است. طرف مغالطه کار منتظر دلجویی از طرف دیگر می نشیند و بمجرد هرگونه نشانه ای جوری وانمود می کند که انگار طرف دیگر به خطای خود اذعان کرده و این شاهدی بر پیروزی وی است.
در بحث با این دست سطحی نگران، صلابت استدلالی خود را از دست نداده و مداوما وانمود کنید که فرد مزبور عین لفظ ها را به زبان آورده است. اگر در این راه ثابت قدمی نشان دهید، طرف مغالطه کار و حتی شاهدین بحث پی خواهند برد که وی صرفنظر از حرافی های این چنینی، چنین ادعایی را بشکل تلویحی داشته است و حالا مستحق کوبیده شدن بخاطر خطای فکری و عامدانه ی خود است.