یکی از مهمترین مهارتهایی که هر کسی می بایست در زندگی آن را فرا گیرد، مهارت برنامه ریزی است. مهارت برنامه ریزی آن مهارت فوق العاده ایست که به فرد این امکان را می دهد تا جریانات جهان اطراف خود را بتوسط خود رقم بزند.
هر گاه مهارت برنامه ریزی و تکنیک های مرتبط با آن در زندگی فردی ساری و جاری شدند، آنگاه اعتماد بنفس فرد و حس کنترل داشتن بر زندگی در وی شدیدا فزونی می یابد. فرد اولا متوجه خواهد شد که زندگی چیزی نیست جز یک سری انتخاب و قبول مسئولیت های آن ها و ثانیا اینکه وی ازخیال واهی مواجهه با یک “بودنِ” طویل المدت و کسل کننده معاف خواهد شد.
وقتی ما برنامه ریزی می کنیم، به نیکی به این اصل واقف خواهیم شد که زندگی یک جاده ی طولانی با مناظر تکراری نیست که وظیفه ی ما طی مسیر آن با مشقت های فراوان باشد، بلکه آن عملا تماشای نمایش های ماجراجویانه ی مختلفی است که بر اساس انتخاب های ما رقم می خورند و ما بعنوان بازیگران (و در عین حال تماشاگران) این جهان ها قادر خواهیم بود که هر روز زندگی را بنحو دگرگونه ای تجربه کنیم و این چیزی نیست جز شوق بودن.
درست است! تنها یک زندگی برنامه-محور می تواند احساس شوق بودن را در فرد بوجود آورده و زنده نگاه دارد. اگر در زندگی کسی برنامه وجود نداشته باشد، این فرد سیاه لشگر برنامه های دیگران شده و نقش خود در زندگی را از دست می دهد. این افراد حرکاتی می کنند ولی غافل از اینند که حرکاتشان عمدتا پاسخ هایی خام به حرکات سایرین اطراف هستند و این قسم از زندگی بلاشک منتهی به پراکنش حداکثری و دلخوری فرد مزبور خواهد شد. برنامه ها کمک می کنند که افراد بشکل خودآگاهی مسیر زندگی خود را انتخاب نموده و در آن گام بردارند و بدین روی از یاس عدم توانایی در تعیین سرنوشت خود فارغ شوند…
چگونه می توان طوری برنامه ريزی کرد که زندگی فرد از يک روند نظام مند غير قابل انعطاف مصون بماند و نيز مصايبی که ناگزير در اين امتداد به وقوع می پيوندد،به نحو مطلوب مرتفع و يا منعطف شوند؟
سپاس از راهنمايی شما
یک برنامه ریزی صحیح یک برنامه ریزی منعطف است.
جهان از برنامه های ما تبعیت نمی کند، این هنر ماست که مبتنی بر این اصل برای همین ناقطعیت ها برنامه ریزی کنیم.
سرآخر اینکه، در رابطه با چند و چون برنامه ریزی علمی کتب بیشماری نوشته شده که شما را به آن ها ارجاع می دهم.