دی داد

موقعیت:
/
/
خیلی مختصر، در رابطه با جهان بینی… (255-004)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-03-10

خیلی مختصر، در رابطه با جهان بینی… (255-004)

هرگونه جهان بینی که امرهایی از پیش ساخته شده و لایتغیّر اساس آن را تشکیل می دهند، بنوعی فرد پیرو را در چارچوب هایی انعطاف ناپذیر قرار داده و از خلاقیت و سبکبالی وی می کاهد. با عنایت به این قضیه، چاره چیست؟! آیا باید گفت که جهان بینی (ایدئولوژی) مسئله ای خطاست؟!

برخی ها این نظر را ایراد کرده اند. علت این نظر آن بوده است که ایشان مصادیقی را که از جهان بینی در طول تجربیاتشان مورد مداقه قرار داده اند، همگی جهان بینی هایی مطلقا چارچوب ساز بوده اند. پرسش در این مرحله شاید این باشد که یک جهان بینی بدون چارچوب چگونه جهان بینی ای است؟ آیا اصلا می توان یک جهان بینی بدون چارچوب ارایه کرد.

نظر من در این باره این است که ما اولا گریزی از جهان بینی داشتن نداریم و برای آنکه حرکت کنیم به جملات امری نیازمندیم، پس هر انسانی اسب هستی خود را با همین فرامین به حرکت واداشته و یا از آن باز می دارد و اینکه همه ی انسان ها رویکردهای جهان بینانه ای دارند حتی اگر آن را برای خود مکتوب نکنند.

دوم اینکه با درک این نکته که ما قطعا موجوداتی ایدئولوگ هستیم و همه مان نیز در حال حاضر از جهان بینی برخورداریم، پس می توان باور به حصول یک جهان بینی مطلوب داشت. همانطور که در بالا اشاره شد، یک جهان بینی مطلوب آن قسم از جهان بینی است که در عمل مطلوب باشد (پراگماتیسم) و ضمنا اینکه عاری از هرگونه چارچوب مطلق بوده و معنای مطلوبیت خود را از کاربردش اتخاذ نماید.

اما حالا پرسش دیگری مطرح می شود، چارچوب غیرمطلق چگونه چارچوبی است؟ باز اینجا بنوعی با جبر هستی شناختی روبرو می شویم. ما نمی توانیم بدون چارچوب به جهان بنگریم. البته این دلیل نمی شود که به چارچوب های خود نیز برای همیشه بچسبیم (….. عقیدتی).

راه برون رفت از این دیلِما، همانا فکر کردن دایمی به چارچوب های غیرمطلق برای بهبود بخشیدن به آن ها در گذر زمان است تا اینکه در بستر این این چارچوب ها بتوانیم امرهایی برای خود دست و پا کرده و کنش ها و واکنش هایمان را مدیریت کنیم؛ چارچوب هایی که قاب و حدودشان، حدود عقل و تجربه ی اکنون بشری باشد.

{همواره در طول تاریخ بشریت تمامی فرهنگ ها، سُنَن، آیین ها، عقاید و مذاهب تلاش داشته اند که برای کسب وجاهتِ وجودی شان (بشکل حداکثری) خود را منطبق بر “عقل و تجربه ی بشری” نشان دهند. فارغ از موفق بودن و یا نبودن این تلاش ها، چنین رویکردی بسادگی این مسئله ی بدیهی را اثبات می کند که در هیچ دوره ای مرجعی بالاتر از “عقل و تجربه ی بشری” وجود نداشته است.}

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها