(Tool)
برخی ها به اشتباه گمان می کنند که گونه ی هومو سَپی ئِنز نئاندِرتال یا انسان هوشمند ابزارساز تنها گونه ی ابزارساز در میان تمامی جانوران و یا بهتر است بگوئیم موجودات زنده ی سطح کره ی زمین است. البته نتایج نه چندان تازه ی پژوهشگران در حوزه ی رفتارشناسی حیوانات نشان داده است که سایر گونه های جانوری مثلا نخستی های دیگری همچون شامپانزه ها و سایر میمون های انسان نما نیز چنین رفتارهایی داشته و مثلا از یک شاخه ی درخت برای عمق سنجی رودخانه چونان یک ابزار بهره می جویند.
در این جا من قصد ندارم که به تعریفی این چنینی از واژه ی ابزار تن در بدهم. تِز من در این نوشتار خیلی کوتاه نشان دادن ماهیت دوجنسیتی عمده ی پدیدارهاست. به گونه ای که علاوه بر ذات اصلی خودشان می توان از آن ها چونان یک ابزار نیز بهره جُست.
از منظر یک زبان شناس به پدیدار زبان بیاندیشید. در این حالت برای شما زبان علاوه بر آنکه خود می تواند موضوع علم زبان شناسی و جزء خانواده ی دانش باشد، ممکن است چونان یک ابزار نیز صرفا برای ارتباط مابین آدمیان مورد استفاده قرار گیرد، زین سبب شاید همه چیز ابزار باشد… البته شایان ذکر است که صوراً اگر همه چیز ابزار باشد، دیگر هیچ چیزی ابزار نیست!
