“راه در جهان یکی است و آن راهِ راستی است.” این گفته ی زرتشت ایرانی است.
من در نظریه ی اخلاق خود، قایل به این اصل هستم که هر صفتی که در دانش اخلاق موضوعیت می یابد دارای 3 وجه اخلاقی (+)، غیراخلاقی (-) و نه اخلاقی – نه غیراخلاقی (خنثی) است. با این رویکرد می توان به این نتیجه ی مهم رسید که اکثر صفات بنوعی به یکدیگر مرتبط هستند.
مثلا صفت شجاعت را در نظر بگیرید. وجه مثبت آن را همان شجاعت و یا دلیری می نامیم. وجه منفی آن عملا حماقت است. یا صفت ترس که غالبا منفی ارزیابی می گردد. وجه مثبت ترس را احتیاط و وجه خنثی آن همان اضطراب طبیعی است.
راستی نیز از این اصل مستثنی نیست. راستیِ منفی، بلاهت است و قاعدتا وقتی می گوئیم راستی با این وجه آن سر و کار نداریم.
هر صفت مثبتی اگر Overuse (افراط) در آن روا داریم به وجه منفی اش مبدل می گردد. و هر صفت منفی ای را که در آن اهمال کنیم به وجوه خنثی و مثبت نزدیک می شود. این وجوه منفی و مثبتِ صفاتِ مثبت و منفی عمدتا خود صفتی دیگر و بشکل خنثی آن هستند.