در این روز، من مشغول روانکاوی دوستی در دفتر کار وی بودم و از روش تداعی آزاد استفاده می کردم، یکی از آیتم ها، واژه ی روزنامه بود و پاسخ ایشان که از قضا روزنامه خوان قهاری نیز هست، خودِ کلمه ی روزنامه بود.
این درست است! گاهی اوقات برخی واژگان آنچنان واضح هستند که تمامی تعریف خود را در دل خود دارند و تلاش برای هرگونه توصیفی از این اصطلاحاتِ اَظهَرُ مِن الشمس، همچون توضیح واضحات و حشو زاید قلمداد می گردد. روزنامه از این دست مقولات است. آن قدر دم دستی و آشناست که توضیح دادنش کاری عبث جلوه می کند. اما خودش پدیده ی مهمی است.
انتشار یک روزنامه ی خوب کار بسیار سختی است. معمولا مردم گمان می کنند که یک روزنامه در فردای روز انتشارش دیگر ارزش توجه را ندارد چه برسد به یک سال بعد. اگرچه اخبار روزنامه ها پس از گذشت زمان دیگر خریدار ندارند، اما مفاد آن ها می تواند پس از گذشت سال ها منبع بسیار خوبی برای انجام مطالعات تاریخی و تحلیل گفتمان های آن روزگار باشد! حتی روزنامه های بد!
{روزنامه یعنی نامه ی روز!!! – آقای ح. الف. در خلال جلسه ی روانکاوی}