روش زندگی ما می تواند برآیند تمامی مقتضیات جسمی – روانی ما باشد که بشکل خودکار از دل آدمی می جوشد و در سطح زندگی بیان می گردد. می توان این روش را بشکل خودآگاه (روشن) تغییر داد و یا منتظر تغییر ناخودآگاه (تاریک) آن ها نشست.
روش زندگی برای آدمیان ایدئولوگ با جهان بینی آن ها ارتباط تنگاتنگ دارد. ایدئولوژی بخشی از ساحت زبانی جهان است و اعمال ما در ساحت نازبانی محقق می گردند. فردِ ایدئولوگ کسی است که می تواند ادعا کند که جهان نازبانی وی بنوعی ما به ازای بیرونی جهان زبانی وی است.
یعنی اینکه تناظری یک به یک (در بهترین حالت) ما بین این دو زیست-جهان وی حکمفرماست. هرآنچه که انجام می دهد را می تواند با زبان رویه های خودساخته (و همچنین گردن نهاده) توضیح دهد و هر آنچه به آن ها با زبان رویه ها می اندیشد، همانا در سطح زندگی و در ساحت عمل نیز محقق می گردد!
این عمل، sync نمودن این دو جهان با هم بنوعی هم علت و هم معلول یک تعادل روان – تنی منحصر بفرد است. تغییر در روش ها از خلال تغییر در رویه های جهان بینی ممکن خواهد شد و لاغیر…
{روش مجموعه ی رویه هاست.}