(سرود / چکامه)
شعر یعنی بکار بردن هنر و ارزش های زیباحسیک در کلام که آن را می توان یک فن دانست، فنی که در یونان آن را بوطیقا نامیده اند.
روزی یکی از دانشجویان من از چرایی شعر پرسید؛ پاسخ من “جذاب تر شدن استخراج معنا” بود. این یعنی اینکه هرگاه چیزی سخت تر به دست آید، تحصیل آن لذت بخش تر خواهد بود. هنگامیکه شما برای تحصیل معنای شعر، خود را به زحمت می اندازید، پس از حصول مقصود، لذت صدچندانی خواهید برد.
شعر همچنین یکی از صناعات خمس است که البته من کمترین التفاتی به این مقوله ندارم. شعر یعنی آفرینش یک اثر هنری کلام محور. آفرینشی که ریشه در خودآگاه یک آفریدگار غایت مدار دارد. همانطور که برای درک معنای جملات، آدمی می بایست انبانی از مفاهیم روانشناختی داشته باشد تا با مقایسه ی تجربیات تازه با آن ها و “همذات پنداری معلول از تجربه” به فهم مفاد جملات مجهز گردد، برای فهم معنای شعر نیز همین فرآیند البته بشکلی بمراتب پیچیده تر نیاز است.
حتی ممکن است، فهم برخی اشعار بجهت تجربیات بسیار نابِ پسِ آن ها برای همگان ممکن نشود.