(برداشت ها)
با این اصطلاح برای اولین بار در فلسفه ی بهین اربابی آشنا گشتم. بهین می توانست یار خوبی در دنیای عقلانیت برای من باشد. با وجود اینکه جزء یکی از بهترین خانواده های این آب و خاک بود هرگز در این زمینه با احدی گفتگو نمی کرد. منش بهین برای من جذاب بود اما چه شد که ما از هم گسستیم! چه شد؟! نمی دانم که منظور وی از فهم ها چیست؟! تنها چیزی که از وی برای من ماند تصویری از یک فیلسوف منزوی و آدمی دوست داشتنی است. آدمی که در عین حال می تواند بسیار کسل کننده نیز باشد.
برای من فهم ها ترکیباتی هستند از ورودی های حواس و سپس تجمیع آن در روان آدمی. انباشت های روانشناختی ما فهم های ما را تشکیل می دهند و این مجموعه عملا تمامی فهم های بعدی را محقق می سازد. یکی از عللی که کودکان از داشتن هر گونه فهمی عاجز هستند این است که انبان فهم های آنان تهی است.
شاید انبان فهم های بهین نیز تهی بود که مثل کودکان رفتار می کرد.