(هست بینی)
یکی از راه های فرو نیافتادن در قعر آسیب های روانی، واقع بینی است. واقع بینی در برگیرنده ی مفاهیم بسیاری است. مفاهیمی از جمله پذیرش خود، امکانات و نقصان های وجودی ات؛ داشته ها و نداشته های زندگی، دانایی ها و نادانی هایت و هزاران چیز خوبِ دیگر از این دست! واقع بینی به ما کمک می کند که اسیر خزعبلات من درآوردی خویشتن نباشیم و با فکر روشن و باز بتوانیم کمبودهای خود را جبران کرده و بیش از پیش رشد کنیم.
واقع بینی بسی بیشتر از خوش بینی و بدبینی متضمن سلامت روانی است. پیشترها که خام بودم، گمان می کردم که می توانم با تبعیت از یک سری الگوریتم از پیش تعیین شده (فارغ از خواهش های احساسی ام) در هر موقعیتی به شکل پسندیده ای رفتار کنم. امروز به این انگاره ی پوچ و خام پوزخند می زنم. مقتضیات احساسی – عاطفی آدمی از هر چیز دیگری در شکل دهی به رفتارهای وی موثرترند. واقع بینی تمکین به این اقتضاء است. واقع بینی یعنی قبول اینکه در هر لحظه حال روانی خاصی داریم و می بایست طبق آن رفتار کنیم…