اندیشه ی همین حالا اندیشه ای است که روی آن حساب زیادی باز کرده ام. اندیشه ای است که به من این آرامش را ودیعه می دهد که صرف نظر از گذشته و یا آینده، برای همین حالای خود دست به انتخاب زده و مسئولیت انتخاب هایم را پذیرا باشم.
اندیشه ای است که بمن کمک می کند تا بدانم اعتبار هم اکنون من چیست. برای مواجهه با زندگی چه منابع و یا امکاناتی دارم و آن ها را چگونه می توانم برای حصول بالاترین خیر ممکن بشکل عاقلانه ای به کار بندم. اندیشه ای است که مرا یاری می کند تا خود را در دام تاریخ ها نیاندازم.
فکریه ای است که بمن این قوت را می دهد که بتوانم بفهمم که من عروسکی خیمه شب بازی، آویزان به نخ های تکان دهنده ی وصل شده به سر انگشتان خیالات خام گذشته و آینده نیستم. همین حالا یعنی همین حالا!
همین حالا یعنی اینکه تمام زندگی تو همینی است که همین است. همین حالا نوعی تحلیل است از جنس تحلیل هایی که آدمی وقتی آخر هفته عصر برای داشتن تفریحی دست به انتخاب می زند، قلبش ته جیبش را چک کرده و با ملاحظات مالی مقتضی نوع فعالیت خود را بر می گزیند.
اینکه به بوستان محله رفته و پیاده روی کند و یا اینکه امکان رفتن به جزایر قناری برای آفتاب گرفتن را داراست. در زندگی تان بیشترین احترام را برای همین حالایتان داشته باشید. آن را به هیچ حالای دیگری نفروشید و خوشبختی خود را در گرو دوست داشتن آن بدانید.