از آنجاییکه آدمی از نخستی های تکامل یافته است و خودِ نخستی ها (پریمات ها) عقبه ی پستانداران را در تاریخچه ی تکامل شناختی خود دارند و با عنایت به اینکه یکی از ویژگی های اصلی پستانداران، بدن های پوشیده از موست، بدن ما آدمیان از مو پوشیده شده است؛ اگرچه این پوشیدگی در مقایسه با سایر پستانداران (مثلا یک خرس)، تقریبا به چشم نمی آید.
مو برای یک خرس، یکی از استراتژی های طبیعت دادی بقاست چونکه اگر بدن یک خرس مو نداشت در سرمای قطب یخ می زد اما برای آدمی که تهیه ی لباس می داند، مو چیزی نیست جز یک زایده ی تکاملی! تک تک موهای سطح بدن آدمی زاید هستند. جز برخی از موهای خاص مثلا در ناحیه ی ابرو، مژه، موی درون سوراخ های بینی و گوش (که بعضا همان ها را می کنیم!!!)، بقیه ی موها بکار نمی آیند.
حتی موهای سر آدمی زایدند! اگرچه آدمی بعدها برای این موها، آرایش اختراع کرده و آن را ابزاری برای جلب و جذب جفت قلمداد نموده است، اما این موها (موی سر) عملا نقش اصلی را بازی نمی کنند (در مقایسه با پول!!!).
موهای تن در مردان بیشتر از زنان است و موی تن مردان آسیایی مثلا حوزه ی خاورمیانه خیلی بیشتر از موی بدن مردان اروپایی و نژاد زرد است. اگرچه همین موها هم نقش جنسی دارند و مردان پرمو و فِتیش خرس (مردان چاق، قوی هیکل و پرمو) در هر دو جنس طرفداران خاصی دارند اما عمدتا آدمیان، پرمو بودن را اسباب دردسر و حتی خجالت ارزیابی می کنند و سعی در ازاله ی آن دارند.
در کل می توان ادعا نمود که با همه ی این تفاصیل، بودن مو بهتر از نبودن آن است!!!