دی داد

موقعیت:
/
/
کاهلی (120-002)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-05-13

کاهلی (120-002)

امروز جمله ای از گوته می خواندم. با هیجان خاصی از ما آدمیان خواسته بود که تن آسایی نکنیم. برخیزیم و در این مدت زمان کوتاه، کاری بزرگ و اثری شگرف خلق کنیم. چیزی که پس از مرگمان، همچنان باقی بماند و بدین سان بتوانیم بر زمان غالب شویم. حقیقتا خودِ گوته به این توفیق، به این “State of Grace”، نایل آمده است.

حقیقتا او توانسته است در گام اول بر کاهلی خویش ظفر یابد و سپس بِکُند آنچه را که از وی می بینیم؛ جایگاهی باور نکردنی برای یک انسان! کاهلی، آفتی است! شک ندارم که اگر از عده ی کثیری از مردمان پرسش کنیم که آیا می خواهند که نامی از ایشان پس از مرگشان باقی بماند، تماما این امر را خواهان هستند، اما چه می شود که یکی می شود گوته و یکی نیز می شود همسایه ی متوفی او!

فارغ از گمانه زنی های کلی در پیرامون ژن ها و اکتساب و خیلی چیزهای دیگری از این دست، یکی از مهمترین علت های میرایی، کاهلی و یا همان تنبلی است. من تنها تنبلی جسمی مدنظرم نیست، بل حتی تنبلی روانی را نیز چونان عامل مهمی در این عدم شکوفایی اکثریت آدمیان لحاظ می کنم. اینکه آدمی نمی تواند از نظر شناختی به چنان درجه ای نایل آید که نخواهد مداوما خواسته ی خویش را در سر بپروراند، این نوعی تنبلی است.

اینکه آدمی نتواند کوچکترین قدمی در راستای تحقق رویای خویش بردارد، این نیز نوعی تنبلی است. تبیین روانشناختی تنبلی کار چندان ساده ای نیست اما مطمئنا چیزی شبیه به وضعیت آدمی در برخاستن از بستر در لحظات سحرهنگام است. برنخاستن شیرینی که به زودی با تلخی کسالت آور پرخوابی به هدر می رود.

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Mahjoy
Mahjoy
7 سال قبل

هرچند کلمات کم می اورند از توصیف و ناچار به تحسینی بسنده میکنم…به ویژه اگر کسی واکاوی های سرپوش گذاشته ای را از زیر خروارها ظواهر بیرون کشد و به اشیایی که تا پیش از این بدرد نخور به نظر میرسیدند جلایی به روز میزند.
هویت تازه دادن به افکاری که زائد می پنداشتم من را به خواندن بیمارگونه این نوشتار واداشته و خواب را از چشمم ربوده…
گاهی هستی در لحظاتی که به فهم تازه ای میرسیم چه طراوتی به دل و جان میزند و اینگونه فراخی خود را به رخ می کشد و گاه آنچنان تنگ خلق به بار می آورد که اسیر نافهمی ها و کوته بینی ها میشویم. راز مرموز این طبیعت هستی با جان انسان را براستی چه کسی می داند….

دی داد
7 سال قبل
پاسخ به  Mahjoy

درود و هزاران درود بر شما دوست گرامی ام…