یکشنبه – 29/دی/92
امروز که این صفحه را می نویسم، صبح هنگام درگیر باز نمودن شاید آخرین هدیه ای بودم که امسال بعنوان هدیه ی تولد خویش دریافت کردم. حقیقتا هم دادن هدیه و هم گرفتن آن لذت بخش است، اما چیزی که در این میان از ارزش بالاتری برخوردار است، نفسِ عمل دوست داشتن و دوست داشته شدن است.
شاید علت اصلی مبادله ی هدیه هم همین باشد. ارضای یکی از بنیادی ترین نیازهای غریزی آدمی یعنی محل توجه واقع شدن! حتی کسی هم که هدیه می دهد، عملا در راستای اقناع همین نیاز گام برداشته است. به دو دلیل…
یک اینکه با توجه نمودن به دیگری عملا زنگ هشداری را به صدا درآورده که از آن دیگری انتظار توجه دارد و دلیل دو اینکه حتی اگر از وی نیز انتظار توجه نداشته باشد، عملا خود به خویشتن ثابت می کند که فرد بزرگواری است… فردی که الطافش می تواند شامل حال دیگران گردد.
علاوه بر اصل فوق، این نکته نیز حایز اهمیت است که در هدیه دادن، آدمی همواره تلاش می کند که چیزی را پیشکش کند که دیگری دوست می دارد. از سر این قضیه معمولا افراد در انتخاب هدایا دچار مشکل می شوند.
اما من در پایان این نوشتار قصد دارم که شق جدیدی از هدیه دادن را نیز معرفی کنم. نوعی هدیه که در آن ما همان چیزی را به دیگری هدیه می دهیم که دوست داریم وی را از شرش خلاص کنیم. وقتی زشتی های مستتر در چیزی را که فردی گرفتار آن آمده است، به وی اعطا کنیم؛ این شاید شرایطی را مهیا کند که آن فرد نجات یابد. این قسم از هدیه را شاید بتوان هدیه ای بدون جعبه ی کادو نامید! هدیه ای در کادوی مبدل!
با سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما
بسیار زیبا و با معنا
بله…بهترین نوع هدیه دادن ، هدیه ای هستش که انسان عیبهای دیگران رو با نرمی و احترام به اونها گوشزد کنه تا از شرشون خلاصی پیدا کنند…
سلامت و موفق باشید
یاعلی