در زندگی 3 نفر را دیده ام که حقیقتا تغییر مسیر داده اند! یکی خودم و دو نفر دیگر؛ یکی شان از مثبت به منفی و دیگری بالعکس آن! بموجب همین تغییرات است که آن 2 نفر دیگر را از یاد نمی برم.
البته شاید برخی ایراد بگیرند که چگونه مطمئن بوده ام که آن دو نفر پیش از تغییر به ترتیب منفی و مثبت بوده اند؟! اما من خود از منفی و مثبت بودن آن ها مطمئن بودم، در غیر اینصورت تغییر آن ها زیاد به چشم من نمی آمد. شاهین صاد. و رویا کاف.!
شاهین را در دوران اواخر دبستان و رویا را در دوران اوایل تحصیلات کارشناسی ارشد ملاقات کردم. تغییرات ایشان واقعا چشم گیر بود و برای من غیرقابل باور بود که کسی بتواند این چنین تغییر مسیر دهد و شاید بضرس قاطع بتوان ادعا نمود که پس از تغییر، ایشان دو انسان متفاوت بودند.
خودِ من نیز پس از فراغت از تحصیل دبیرستان بسیار متغیر گشتم، بنحویکه اگر در همان اواخر سال های دبیرستان بمن می گفتند که مثلا ده، یازده سال دیگر شما اینگونه هستید، به آن ها می خندیدم و ایشان را دیوانه قلمداد می نمودم. من نیز انسان دیگری گشتم. من نیز مسیر خود را تغییر دادم.
برای خود نمی دانم که این تغییر مسیر از منفی به مثبت بود و یا بالعکس؛ اما اکنون بیش از هر زمان دیگری دوباره به دنبال تغییر مسیرم. تغییر مسیری که مرا به سمت آنچه که خود مطمئن از مثبت بودن آن هستم، رهنمون گردد. وقتی تغییری در مسیر می دهی، اول از اینکه در این مسیر جدید نوسفری، می هراسی و حتی خجلی اما در کوتاه زمانی، ترک مسیر جدید برایت ناممکن خواهد بود.