ما همه در کتابخانه ی تنهایی وجود خود، کتاب های زیادی برای خواندن داریم، کتاب هایی که تعداد زیادی از آن ها نیز متاسفانه خاک گرفته و خوانده نشده اند. خیلی ها اصلا این کتابخانه را نمی شناسند. دیگرانی نیز هستند که از بد روزگار پا به کتابخانه های دیگران می گذارند و مطالعه ی کتاب های نوشته شده بتوسط دیگران، مکانیسمی دفاعی در این راستاست که نخواهند درب این کتابخانه ی شخصی اندرون را بگشایند.
خواندن کتابهای درونمان یعنی آگاه و هوشیار گشتن به آنچه در ما هست، نیست، مهم است، رخ می دهد، بایستی بررسی شود، اصلاح شود، شروع شود، قطع شود و غیره… کتاب های کتابخانه ی ما برخلاف کتاب های کتابخانه های غریبه، تماما نوشته هایی صحیح و کاربردی اند. رفتن به این کتابخانه یعنی شجاعت مواجهه با تنها نگرگاه های صحیح این دنیا در رابطه با تمامیت ما.
تمام آنچه ما در کتابهای غریبه بخوانیم، در بهترین حالت صرفا درصدی از ما هستند، اما آنچه که در اینجا یافت می شود، احتمالا همان شاقول صحت است. خواندن کتاب های درونی مان، یعنی پی بردن به آنچه که واقعا هستیم و این همان مسئله ی خودآگاهی از خلال هوشیارمندی است.
هوشیارمندی (Mindfulness) همان جریان اراده کردن دایمی برای صادق ماندن با خویشتنِ خویش و نگریستنِ بدون تحریف به احساسات و عواطفمان در لحظه ی ابدی اکنون است: آنی که هستیم و نفس می کشیم، با اراده کتاب اندرون خود را خواهیم خواند تا بدانیم که چه نوشته و چه برای عرضه داریم.
سرگرم شدن به کارهای روزمره و انجام کارهای تکراری، ذهن را خسته می کند و از انجام و حتی فکر کردن به کارهای خلاقانه و مفید باز می دارد.
اندکی وقت برای خودمان و اندیشه مان در طول روز باید اختصاص دهیم …