دی داد

موقعیت:
/
/
ناامیدی خلاقانه (101-008)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-06-08

ناامیدی خلاقانه (101-008)

یکی از جدیدترین مفاهیمی که در زمینه ی روانشناسی تجربی مطرح شده است، مقوله ی ناامیدی خلاقانه (Creative Hopelessness) است. این مسئله توضیحی دارد که من تا حدودی در آن دست برده ام تا بتوانم که از آن در اینجا قرائت جامع تری را ارایه دهم.

با یک مثال شروع می کنم. پیش می آید که در زندگی با مشکلی جدی روبرو شویم. در ابتدای امر گمان می کنیم که می توان راه حلی برای این مسئله پیدا نمود. سپس راه های مختلف را امتحان می کنیم. تا جائیکه امتحان راه های مختلف ما را در وضعیت بلاتکلیفی قرار می دهد. در آن هنگام اگر متوجه شویم که مشکل ما درمانی ندارد، شاید عجیب به نظر رسد اگر بگویم؛ تا حدودی احساس بهجت و شادمانی به ما دست خواهد داد.

این احساس خوشی از آنجایی نشات می گیرد که فرد از وضعیتی معلق بِدَر شده و دیگر خیالش راحت می شود. فرد با خود می گوید: “دیگر راحت شدم.” این خیلی عجیب است که ناامیدی فرد از رسیدن به راه حلی برای مشکلش وی را راضی کند. او برای رفع مسئله ای تلاش می کند اما وقتی می فهمد که مسئله درمانی و یا بهتر است بگویم که چاره ای ندارد، احساس رضایتی جان فزا می کند و شاید این احساس فقط یک پله پایین تر از احساس خوشی، در اثر پیدا کردن راه حل باشد.

این وضعیت تا حد زیادی متناقض نما جلوه می کند. آخر چرا ما باید از دانستن اینکه مشکلمان چاره ای ندارد، به درجاتی احساس رضایت کنیم؟! مگر نه اینکه رضایت ما در گرو حل مشکل است و نه اینکه مشکلمان لاینحل باقی بماند؟! چرا در اینجا بی درمانی در لباس نوعی درمان متجلی می شود؟! چرا بیچارگی گاهی اوقات خود نوعی چاره است؟!

از مجرمی فراری خواندم که می گفت: “هنگامیکه پس از سال ها تلاش در راستای فرار از دست قانون بالاخره روزی در کمال ناباوری دستگیر شدم، خیلی برای خودم عجیب بود، زمانیکه دستبند به دستم خورد؛ احساس سبکبالی و آزادی می کردم. گویا دیگر می دانستم که دستگیر شده ام. دستگیری (پس از سال ها مخفیانه زندگی کردن) برای من عین آزادی بود.”

شاید بتوان این پدیده را با تئوری ناامیدی خلاقانه توضیح داد. به گمان من، فقط همین مسئله است که می تواند توضیحی قابل قبول را از ساز و کار به وجود آمدن احساس رضایت در اثر ناامیدی از حل مشکل، ارایه دهد. این مسئله ریشه در این قضیه دارد که ذهن ما از بلاتکلیفی بیزار است. مجموعه ی ذهن – روان ما زمان و انرژی بسیاری را برای به نتیجه رساندن تفکرات مصروف می دارد.

اما آن هنگام که ما متوجه می شویم چالش پیش رویمان لاینحل است، بخش زیادی از ظرفیت به کار گرفته شده ی ذهنمان آزاد شده و بدین ترتیب احساس خلاقیت بیشتری می کنیم. این آن چیزی است که من آن را قرائت فراگیر خود از مسئله ی CH (ناامیدی خلاقانه) می دانم.

به یاد دارم دوستی که پس از سال ها مبادرت به درمان های مختلف برای حل مشکل سرطانش، بالاخره روزی متوجه شد که بیماری اش در این زمانه درمانی ندارد؛ احساس بهتری نسبت به زندگی پیدا کرد و حالا خیلی بیشتر از تخمین اطبا در میان ما زندگی می کند… و به گمانم این دارو همان ناامیدی خلاقانه است…

امتیاز شما به این نوشته

2

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
س.ح
س.ح
8 سال قبل

درود بر شما.
در تایید فرمایشتان ؛فردی را میشناسم که در کشاکش جلسات دادرسی بجهت استیفای حقوق خود،با اطاله ی دادرسی مواجه گشته بود(گویا همچنان نیز هست).تا جایی که آگاهی دارم ایشان به استناد ادله ی اثبات محق است،باری-طویل المدت شدن احقاق طلب-وی را افسرده و پریشان ساخته بود.او خود را غوطه ور در یک بلاتکلیفی میبیند و اکنون تنها منتظر است که رای مبنی بر عدم پیروزی وی در دعوی صادر شود،تا دست کم از این وضعیت رهایی یابد……!!

و اما نکته جالب این نوشتار که برای من به پرسش بدل شده است:
واژه “خلاقانه” مشخصا حمل بر فرد و اراده اوست و یا بنوعی نهفته در مکانیسم (و یا واژه مرتبط تر) روانی ایشان و تضمین شده برای همگان است؟

دی داد
8 سال قبل
پاسخ به  س.ح

شق دوم!

jasa34
jasa34
8 سال قبل

…sort of deliverance…from the unbearable burden of hoping;hopelessness is not the same as disappointment actually one can sweep away all the responsibilities due to the lost hope & what a pleasure it could be after so much fear & desire some sad happiness or vice versa.
.
By the way have you ever heared of (or better read of )Writers like Henry Miller (Nexus,eg) or Jean Genet (most of his works) that the latter one is of much higher calibre and is throughly devoted to ?
the dark pleasures of hopelessness?if so it can be discussed more in details through art & perhaps some psychology .

به رزان حسینی
به رزان حسینی
2 سال قبل

درود بر شما لذت بردم