“توجه: این تنها یک مقاله ی علمی است.”
باز یک از قافله عقب افتادگی جدی: این بار اعتراض در برابر مصرف محصولات گیاهی و جانوری اصلاح ژنتیکی شده! GMO و یا همان ارگانیسم اصلاح ژنتیکی شده تبدیل شده است به منبع شهرت و درآمد یک سری نادان متظاهر. این شبه محققین حتی تلاش دارند که بجای لفظ اصلاح از عبارت دستکاری شده استفاده کنند تا بدین ترتیب بتوانند که وحشت سترگ تری را در نزد عوام جامعه رقم بزنند.
اما همچون هر حوزه ی دیگری، آنچه می بایست بعنوان شاقول قلمداد گردد، اِجماع دانشمندان رتبه یک جهانی در حوزه ی مربوطه است. طبق اِجماع دانشمندان، محصولات خوراکی (چه دامی و چه گیاهی) اصلاح ژنتیکی شده از نقطه نظر ریسک بیماری زایی هیچ تفاوتی با محصولات غیراصلاح شده ندارند.
بعد عده ای طالب شهرت آمده اند و با سواد اندکشان بر این مسئله دست گذاشته و آن را علت اصلی مرگ و میر ایرانیان معرفی می کنند. بدتر اینکه این متقلبین ادعای تحصیل کرده بودن نیز داشته و همگی شان خود را پروفسور زیست شناسی، ژنتیک و یا فیزیولوژی می دانند!!! اخیرا هم عده ای خوش خیال تر این مسئله را با نظریه ی فراگیر توهم توطئه پیوند زده و در باب این مسئله که عده ای کارشکن از برخی کشورهای جهان قصد نابود ساختن نسل ایرانیان را دارند، بشکلی فانتزی و کُمیک داستان سُرایی می کنند.
هدف من از این نوشتار نقد این قماش از هموطنان نیست بلکه نشان دادن این مسئله ی بدیهی مسلم بشکل علمی است که خوراکی های به دست آمده از موجودات اصلاح ژنتیکی شده هیچگونه ریسک بالاتری از منظر بیماری زایی و یا آسیب زنندگی در مقایسه با محصولات غیراصلاح شده ندارند:
یک) اولین نکته اینکه جریان تکامل چیزی نیست جز یک اصلاح ژنتیکی خودانگیخته و دایمی. خودِ طبیعت بزرگترین مُصلِحِ ژنتیکی است. گونه ها در پاسخ به تغییرات محیطی تغییر می یابند و این تغییر ناهدفمند چیزی نیست جز حربه ای در راستای افزایش شانس بقای آن ها. موجودات بشکل تصادفی تغییراتی ژنتیکی را از سر گذرانده و زمانی این تغییرات اصلاح قلمداد می گردند که تغییر مزبور در همنوایی با شرایط متغیر محیطی بتواند به افزایش شانس بقای جاندار مزبور منتهی گردد.
پس آنچه در اصلاح ژنتیکی رقم می خورد چیزی نیست جز همان روند طبیعت، ولی این بار در مقیاسی کوچکتر و بشکلی هدفمند تر. پس اینکه بیائیم و اصلاح ژنتیکی موجودات را سراسر غیرطبیعی و بتبع آن خطرناک ارزیابی کنیم، تماما از آنچه که تکامل از طریق انتخاب طبیعی نامیده می گردد بی خبر بوده و جنجال هایمان نیز چیزی نیست جز کمبود اطلاعاتمان در حوزه هایی که ادعا می کنیم در آن ها پروفسور هستیم!!!
دو) آنچه امروزه ما بعنوان مهندسی ژنتیک می شناسیم، صرفا در ارتباط با مسئله ی اصلاح خوراکی ها نیست، بلکه این مقوله در تمامی شاخه های علم فیزیولوژی موضوعیت دارد. همینکه امروزه هورمون انسولین تا بدین حد ارزان و فراگیر شده است، چیزی جز دستاورد این شاخه از علم نیست. سابق بر این انسولین از لوزالمعده ی گاوهای سلاخی شده استخراج می گشت اما در حال حاضر باکتری های اصلاح ژنتیکی شده آن را برای ما به ارزانی و فراوانی تمام تهیه می کنند.
آن هایی که به زعم خودشان با دستکاری ژنتیکی خوراکی ها مخالف هستند، پس چرا در مقابل داروهای حاصله از دستکاری ژنتیکی موجودات گلایه نمی کنند؟! آیا این کوته فکران می دانند که مخالفت با این دست تولیدات تا به چه میزان در افزایش مرگ و میر همنوعانشان دخیل خواهد بود؟!
سه) دستکاری ژنتیکی موجودات اگرچه امروزه بشکل علمی در سطح ژِنوم به انجام می رسد، همواره در طول تاریخ در سطح فِنوم انجام می شده است. همینکه بشر در طول تاریخ برای پرورش گاوهای شیرده و یا گوشتی و یا اسب های سواری، آن ها را در گذر زمان غربال می کرده و یا زیرگونه های نزدیک را برای گرفتن نسل های بهتر بشکل دستکاری شده ای با هم آمیزش می داده است، غیرمستقیما در حال دستکاری ژنتیکی بوده است.
آیا می دانید که آمیزش دادن یک مادیان (اسب ماده) و یک الاغ نر که منتهی به زایش موجودی تریپلوئیدی و نازا به اسم قاطر می شود و یا پیوند زدن میوه هایی همچون پرتقال برای به دست آوردن پرتقال هایی بزرگ و بی هسته تماما مصادیق اولیه ی دستکاری ژنتیکی هستند؟! احتمالا کسانی باشند که با زایش قاطرها و گاوهای گوشتی مشکلی نداشته باشند اما با تولید گندم های سنگین تر شدیدا مخالف باشند با این ادعا که اولی در طویله ولی دومی در لابراتوآر انجام گرفته است!!!
چهار) خیلی ها تلاش می کنند که ارتباطی معنادار بین خوردن محصولات اصلاح ژنتیکی شده و سرطان جعل کنند. آنها می گویند اگر گوسفندی برای داشتن گوشت بیشتر اصلاح شود، آنگاه گوشتش منجر به بروز سرطان در مصرف کننده خواهد شد! این ها که هدفشان چیزی جز تلاش سیاسی برای تشویش اذهان عمومی در حوزه ی خوراک نیست، احتمالا چشم خود را در مقابل این مسئله بسته اند که اصلا گوشت قرمز و مصرفش، خود ریسک فاکتوری برای ابتلاء به سرطان است.
مصرف گوشت قرمز منتهی به افزایش ریسک سرطان روده ی بزرگ می شود، هر گوشتی همین اثر را دارد و این که گوسفندی با اصلاح ژنتیکی گوشت بیشتر دهد، ارتباطی با اینکه خودِ گوشت از نظر سرطان زایی پرخطرتر باشد، ندارد.
پنج) در جهان هیچ چیز کاملی وجود ندارد. اگر نگاه عقیدتی خود نسبت به پدیده ها را کنار بگذاریم، خواهیم دید که تمامی پدیده ها در این جهان با نوعی نقصان وجودی سر و کار دارند. این خیلی خارق العاده است که ما توانسته ایم با ممد گرفتن از علم ارتباطی بین نقصان های وجودشناختی موجودات و کیفیات ژن هایشان پیدا کرده و سپس بمدد همان علم ارجمند این نقصان ها را نسبتا رفع کنیم.
برخی ها خیال می کنند که هدف از اصلاح ژنتیکی ایجاد موجوداتی تراریخته از نوع خطرناک است. اگرچه این علم قدرت خلق هر چیزی را دارد اما این بدآن معنا نیست که این علم مضر است. آیا به این دلیل که از دلِ علم فیزیک، بمب اتمی بیرون آمده است، این یعنی اینکه فیزیک مسئله ای پلید است؟! این مسئله مرا به یاد پرسش باستانی “چاقو خوب است یا که بد؟!” می اندازد.
ما گیاهان را اصلاح ژنتیکی می کنیم که در مقابل آفات مقاوم شوند نه اینکه حشرات موذی را اصلاح ژنتیکی کنیم تا در برابر حشره کش ها مقاوم گردند.
شش) خیلی از مخالفت های متوجه این حوزه از علم تحت تاثیر فیلم های علمی – تخیلی است که در آن ها هیولاهایی همچون فرانکنشتاین خلق می شوند. این دست از عزیزان مخالف احتمالا زیاد اهل خیال پردازی و هیجان های ناشی از تماشای این دست فیلم ها بوده و حال مایلند که به آن ها واقعیتی مطلوب بخشند.
هفت) برای من بعنوان یک پژوهشگر آزاد فلسفه و علوم، سیاست روز و اجرائیاتش منطقه الفراغ است. اما جا دارد بیان کنم که خیلی از این بازی های اعتراضی از اساس نوعی حرکت های سیاسی هستند تا بالاخره دلیلی فکاهی برای بسیاری از مشکلات سلامتی مردمان جامعه پیدا شده باشد.
به گمانم هر زمان دلیلی جعلی برای مسئله ای ارایه شده و بر طبل آن کوبیده شود، بهتر می توان در طولانی مدت نظر مردمان را از دلایل واقعی آن مسئله غافل نگاه داشت.
امکان دارد مطالبتان را برای من ایمیل کنید. از ادبیات شما و تفتان لذت بردم. درود بر شما