مطالعات جانورشناختی نشان داده اند که شیر نر در دفاع از کنام خویش وسواس ویژه ای دارد. شیر نر که در ادبیات عامه سلطان جنگل نامیده می شود، اصلا ساکن جنگل نیست. احتمالا می بایست ببر را سلطان جنگل نامید زیرا که این گونه ی جانوری است که در جنگل زندگی می کند و نه شیر.
شیر ساکن دشت است و دشت بعلت فراخی، این فرصت را به آن می دهد که بتواند کنامی را از آن خود مهیا کرده و از آن دفاع کند. جنگل بعلت انبوه درختان و پشته های گیاهی این تسلط را به هیچ جانوری نخواهد داد که کنامی وسیع دقیقا همچون یک سرزمین را برای خود انتخاب کند. از این رو بهتر است که شیر را سلطان دشت بنامیم تا سلطان جنگل.
در دشت های وسیع آفریقا، شیرها که برخلاف سایر گربه سانان بشکل گروهی زندگی می کنند، رفت و آمدهای کنترل شده ای دارند. شیر نر حیوان بغایت خودخواهی است. این شیر در دفاع از کنام خود بسیار جدی بوده و حرارت خاصی از خود بروز می دهد. همانطور که در بالا اشاره کردم، این حرارت در دفاع از بیشه ی تحت سلطه ی خود تا بحدی است که آن را می توان نوعی وسواس قلمداد نمود.
این وسواس شرایط را به جایی می رساند که شیر نر دغدغه ای بیمارگونه در پائیدن تمامیت ژئوپلیتیکی سرزمین تحت اراده ی خود داشته باشد. این وسواس تا بحدی است که این گونه متاسفانه تمامی فرزندان مذکر خود را کشته و می خورد تا اینکه آن ها روزگاری بعلت جوان تر و قوی تر بودن علیه وی عصیان نکنند.
بعلت این رفتار عجیب این گونه است که تعداد شیرهای نر بالغ بسیار بسیار کمتر از تعداد شیرهای ماده ی بالغ است و از سر این عدم توازن بین جنس ها، شیرهای نر تمایلی شدید به چندهمسر بودن پیدا می کنند.
قصد من از این نوشتار دادن اطلاعات جانورشناختی به مخاطب نیست، چه ایشان خود قادرند که اطلاعات کاملتری را در این حوزه براحتی از کتب مرتبط دریافت دارند؛ بلکه قصد من اشاره به یک اثر روانشناختی است.
مشاهده شده است که شیرهای نر میانسال گاهی در دفاع از کنام خود و در برخورد با شیر متجاوز دیگر آنچنان عصبی می شوند که با سرعتی بالاتر از توان خود دویده و وقتی به سمت متجاوز حمله ور می گردند قبل از رسیدن به آن سکته کرده و در جلوی پاهای او به زمین خورده و جان می سپارند.
این مسئله را من “اثر شیر نر” می نامم. اثر شیر نر یعنی در دفاع از حق های خود آنچنان برانگیخته شویم که بجای باقی ماندن، از بین رویم. این خیلی عجیب است که شیر نر نمی تواند نیروی خود را کنترل کند و برای دور کردن یک شیر ضعیف تر از خود، خود را تماما نابود کرده و قلمروش را بسادگی در اختیار دیگری قرار دهد.
ایده ی انتحار نیز که از اساس اثر شیر نر در آن مستتر است به همین میزان مضحک است زیرا در طولانی مدت و در غیاب ما همه چیز را در اخیتار متجاوزان قرار داده و نهایتا خروجی ای عاید حقمندان نخواهد کرد…
با سلام. اصل موضوع و پیام به نظرم درست است. ولی آنطور که من می دانم فرزندان خود را نمی کشد بلکه فرزندان دیگر شیران نر را می کشد. البته به گاه بلوغ شیرهای نر فرزند اخراج می شوند تا سرنوشت و قلمرو و ماده های خود را بیابند و چون درگیریشان زیاد است تلفات زیاد دارند به همین دلیل کم می شوند. این نحو حمله را نیز تابحال نشنیده و نخوانده و ندیده ام و فکر می کنم شاید خیلی کم اتفاق افتاده باشد، بنابراین نامگذاری گویایی نخواهد بود
قطعا خیلی چیزها هستند که شما از آنها ناآگاهید…
این نوشتار قرار نیست که دانسته های مخاطبین را باز-تایید کند، بلکه قرار است که چیزی بدآن بیافزاید…