در مغازه ی یکی از آشنایان خانمی وارد شد که قصد داشت یک حوض مینیاتوری را که از قضا گرانترین قلم کالای موجود بود به نصف قیمت خریداری کند. ایشان تکنیک های مختلفی را در این راستا به کار انداخته و نهایتا توانست با مظلوم نمایی، حوض مزبور را از چنگ صاحب مغازه به قیمت پایینی درآورد.
آخرین تکنیک وی که در برابر این دوستِ ما کارساز واقع شد، تکنیک تهدید وجدانی و بازی با احساسات فروشنده بود. او ادعا کرد که فردی از نظر مالی ضعیف است و درآمدش کفاف هزینه های زندگی اش را نمی دهد. وقتی دوست ما از وی درخواست کرد که مابقی پول را در آینده ای نزدیک بیاورد، با بغضی آشکار ادعا کرد که مریض الاحوال است و شاید بزودی این دار فانی را وداع گوید!!!
من خود شخصا از تخفیف گرفتن و هر آنچه که مرتبط با آن باشد متنفرم زیرا بر این باورم که این حرکت در اثر نوعی عدم اعتماد دوجانبه رقم می خورد اما هدف از تعریف این ماجرا، اشاره به حرکت های عجیب برخی افراد است. ادعای بی پولی برای خرید یک کالای لوکس دیگر چه صیغه ای است؟!
این مثل این می ماند که کسی در جواهرفروشی برای خرید یک جواهر گرانبها تقاضای تخفیف 99 درصدی بخاطر بی پولی کند. یک انسان بی پول چرا باید یک چنین جواهری را خواهان باشد؟! مگر جواهر نان شب است؟! مگر دارو است که مسئله ی مرگ و زندگی باشد؟! آیا برای یک انسان بی پول خریدن گرانترین حوض واجب است؟! با کدام عقل جور در می آید؟!
11769