وجدان چیست؟ وجدان توامان عقل و تجربه ی بشری است. پس وجدان یک مسئله ی صلب، جامد و ثابت نیست بلکه مقوله ای سیال است. وجدان بشری در خلال دوره های تکامل عقل و تجربه ی آدمی تغییر کرده و به انطباق حداکثری با زیست-جهان آدمی در گذر اعصار درآمده است.
از منظر تکاملی، وجدان را می توان مجموعه افکار و رفتاری انتخاب شده بتوسط تکامل دانست که به حفظ بیشتر بقاء گونه ی آدمی منتهی گشته اند. خیر گونه ی بشری در طولانی مدت در هر عرصه ای از خلال ملاحظات وجدانی تامین شده و این ملاحظات به فراخور دوره ها و مسایل پیش رو بشر متغیر گشته اند. با عنایت به این مسایل وجدان را می توان یک راه حل و نه یک پاسخ دانست.
توفیر مابین راه حل و پاسخ، بدیهی به نظر می آید اما توضیح دوباره ی آن تکراری نیکوست. می توان پاسخ ضرب 2 × 2 را دانست بدون آنکه راه حل این ضرب را بدانیم. اگر کسی پاسخ را بداند، این پاسخ صرفا پاسخی برای همین پرسش است و به درد پرسش حاصلضرب 3 × 2 نمی خورد، اما اگر کسی راه حل را بداند، آنگاه به هر پرسشی از این قسم، پاسخی مناسب خواهد داد.
من هم قصد دارم که وجدان را در مقام راه حل قرار دهم. راه حلی که با متوسل شدن به امکانات عقل و تجربه می تواند پاسخ هایی کارا به پرسش های گوناگون بشری بدهد. هم عقل بشری و هم تجربه ی بشری در نزد تک تک انسان ها بعلت شباهت های بنیادین بین قوای فاهمه و حاسه ی تمامی آدمیان، شباهت های انکارناپذیری با یکدیگر دارند و این محتمل است که وجدان به مثابه عقل و تجربه ی بشری کانالی برای گفتمان بینافردی در جهت فهمیدن راه درست زندگی باشد…
11816