پیش می آید که در روابط انسانی، کسی به کس دیگر بگوید: “تو مرا یاد فلان کس می اندازی!” وقیحانه تر از این جمله، سایر جملاتی است که در تکمله ی این سخن بیان می شود که مثلا فلانی هم همینطور صحبت می کرد. یا اینکه دقیقا شبیه به فلانی می خندی! و فاجعه ی این مسئله جایی است که قرار است این ارتباط، یک ارتباط ویژه مثلا ارتباط بین دو یار باشد.
هر انسانی مایل است که جای خود باشد. همه می خواهند از آن حیث که خودشان هستند دوست داشته شوند نه از آن جهت که کس دیگری را به یاد محبوب زندگی اش می اندازند! این خودخواهی محض است که بخواهیم خاطره ی یک انسان از دست رفته را در انسان های دیگر دنبال کنیم. کم نیستند آن هایی که در روابط عاشقانه شان شکست خورده و ناکامیاب بوده اند و حال سعی دارند که به دنبال نسخه ی بدلی محبوبشان در سایرین بگردند.
این قسم روابط هم آسیب زننده به خود ایشان است و هم آسیب زننده (قطعا بشکل جدی تری) به طرف مقابلشان است. آن ها به خود آسیب می زنند از این جهت که یاد محبوبشان را بدین طریق هرگز از یاد نبرده و یا اینکه با تجسم این یاد در فرد جدید، از محبوب دیرینشان دل زده خواهند شد. آسیبی نیز که به مخاطبشان وارد می کنند از بین بردن اصالت ایشان و مبدل ساختنشان به یک ماکت نچسب از فلانی ها و بهمانی هاست.
هر انسانی برای خودش دنیایی است که می بایست شناخته شود. اینکه ما از سر گره های گذشته چشم خود را بر این دنیاها ببندیم و به وادی فانتزی ها قدم بگذاریم، حقا که از بی خردانیم…
11815
نهادینه کردن این منش اخلاقی در چند سطر نوشتار شما، درمانی بس سترگ و کاراست و هزینه ای به میزان خوانش آن دارد و بس…
این نوشتار میتواند در پیوند اجتماعی -اخلاقی هم ملحوظ شود…