اگر ترس مهمی در مسیر کامیابی آدمی وجود داشته باشد، رفتن و مواجه شدن با آن ترس، مهمترین اقدامی است که فرد برای موفقیت به انجام خواهد رساند. مثلا اگر فردِ بااستعدادی عاشق هنر بازیگری باشد، اما از رفتن جلوی دوربین هراس داشته باشد، هیچ چیزی جز غلبه بر همین ترس تسهیل کننده ی درخشش وی نخواهد بود.
عمده ی ترس های این چنینی که بر انسان ها حادث می گردند، بی شک نشان می دهند که فرد مزبور به چه کاری می بایست که مبادرت ورزد. این ترس ها از آنجایی سترگ هستند که فرد بشکل ناخودآگاه اهمیت زیادی برای مسئله ی مربوطه قایل است. در مثال هنرمند بااستعداد ترس از رفتن جلوی دوربین اشاره کننده به این مسئله است که رفتن جلوی دوربین مهمترین اقدام زندگی وی است.
اصلا از سر اهمیت این فعل است که وی تا بدین حد مضطرب می شود. و با عنایت به این مسئله، راهِ صحیح این است که بخواهیم آن چیزی را که برای ما مهمترین است دنبال کنیم. من اسم این پدیده ی روانی را اندیکاتور ترس نامگذاری کرده ام: آنچه که ما در مسیر موفقیتِ خود از آن می ترسیم، دقیقا همان چیزی است که می بایست انجام شود.
آن چیز بتوسط اندیکاتور ترس به ما نشان می دهد که مهمترین مسئله ای که کامیابی ما در گرو آن است، چه چیزی است و نهایتا انجام همان چیز است که می تواند ما را رها کند. جلوی دوربین رفتن است که تمامی استعدادهای بازیگر مزبور را عیان می کند، پس ترس او از دوربین عملا همان راهِ وی است…
11827
زمان از حرکت می ایستد وقتی تو مینویسی
در فیزیک نسبیت هنگامی زمان می ایستد که با سرعت نور حرکت کنیم. شاید من هم با همین سرعت ذهن مخاطب را به حرکت وا می دارم. که می داند؟!
درود بر شما.نیاز مبرم به این دیدگاه داشتم