در هندسه ی کُرات مفهومی داریم به نام Great Circle یا دایره ی بزرگ که منظور از آن دایره ای است با بیشترین محیط ممکن که بتوان بر روی یک کره ترسیم نمود. مثلا اگر کره ی زمین را یک کره ی کامل فرض کنیم، خط استوا یک دایره ی بزرگ است. تمامی نصف النهارها دوایر بزرگ هستند.
حال با در نظر داشتن این مسئله فرض کنید که دو رهرو بر روی دایره ی بزرگ استوا یکی به غرب و دیگری به سمت شرق رهسپار گردند. برای ناظری که در نیمکره ی (شمالی – جنوبی) موافق این دو رهرو ایستاده است، آن ها در حال دور شدن از هم هستند اما برای ناظری دیگر که 180 درجه آن ورتر یعنی آن سوی کره ی زمین ایستاده است، این دو رهرو در حال نزدیک شدن به هم هستند زیرا که در آن سوی کره ی زمین بر روی این دایره ی بزرگ به هم می رسند.
این مسئله نشان می دهد که در سیستم های بسته هر دور شدنِ ظاهری عملا یک نزدیک شدنِ واقعی است. حدس پوآنکاره در رابطه با منیفولدِ بی سوراخ بودن پهنه ی کیهان، امروزه مسئله ای اثبات شده است. از این رو ما با همین وضعیت در کل کیهان مواجه هستیم. دو سفینه که از هم دور می گردند، در آن سوی کیهان به هم می رسند. دو الکترون که همدیگر را دفع می کنند، در آن سوی کیهان به هم جذب می شوند، گویا که در آن سوی کیهان بارهای مخالفی پیدا می کنند.
این مسئله جایی بغرنج تر می گردد که بفهمیم هر آن دو چیزی نیز که به هم نزدیک می شوند، عملا در حال دور شدن از یکدیگر هستند (دقیقا سناریوی عکس مسئله ی فوق). همه می دانیم که جهات مسایلی قراردادی اند و حال به نیکی فهمیدیم که نزدیکی و دوری نیز توهماتی بیش نیستند…
11834