پیشتر در نوشتار دیگری در حوزه ی علم رفتارشناسی جانوری اشاره کرده بودم که کبوتر موجودی پرخاشگر است. این پرخاش تا بحدی است که این پرنده به هیچ همنوعی از خود اجازه ی نشستن بر سطحی را که پیشتر خودش آن را صاحب شده است، نمی دهد حتی اگر این تملک دقایقی بیشتر نبوده باشد و جالب تر اینکه حتی اگر این سطح چندین مترمربع مساحت داشته باشد.
چند روز پیش که در حال تماشای کبوترهای فرود آمده بر لبه ی پشت بام همسایه ها بودم، کبوتر لنگی توجه مرا به خود جلب کرد. او نیز بر این باور بود که قلمروش بتوسط یک کبوتر متجاوز و غاصبِ دیگر مورد تعدی قرار گرفته است. آن موجود در حال تلاش برای دفاع از کنام خویش بود اما آنچه که حقیقتا در ذوق می زد، لنگی یکی از پاهای وی بود.
یک کبوتر آسیب دیده و لنگ علیرغم اوضاع اسفبارش همچنان در حال پیاده کردن شر وجودی خود بود. آن موجود علیرغم وضعی که در آن بسر می برد، همچنان از خصلت بد پرخاشگرانه ی خود دست نکشیده بود و بی محابا رذالت های وجودی خود را به رخ می کشید.
وقتی علیرغم لنگی آشکارش می چرخید و بر فرق سر بی پناهان نوک می زد، یاد قماشی از مردمان بویژه ناخدای لنگ کشتی دزدان دریایی در اثر جزیره ی گنج افتادم که یک طوطی بر شانه اش وی را در شرارت هایش همراهی می کرد.
11845