عبارت “سلب مسئولیت” زیاد به گوش همه ی ما خورده است. در این نوشتار قصد دارم که به قسمی از سلب مسئولیت اشاره کنم که بسیار زیرکانه رقم می خورد.
پیش می آید که در خانواده ها مثلا از سمت والدین در حق فرزندان کوتاهی شود. ما بعلت عقبه ی تکاملی مان زیاد متمایل به پذیرش این مسئله نیستیم که والدین بد نیز وجود دارند اما واقعیت این است که برخی از والدین (بویژه پدران) حقیقتا بی مسئولیت هستند. آنان در حق فرزندان خود کوتاهی کرده و بعضا مسئولیت های خویش را به درستی به انجام نمی رسانند.
اگر ایشان آنچنان وقیح نباشند که بخواهند با گردن افراشته بی مسئولیتی کنند، معمولا به آن طریقی این مسئله را رقم می زنند که طبق آنچه که در بالا بدآن اشاره کردم، می توان آن را “سلب مسئولیت زیرکانه” نامید.
این نوع از سلب مسئولیت عمدتا با بهانه جویی رقم می خورد. بعنوان مثال اگر پدری قرار است که برای فرزند خود بمناسبت موفقیت در امتحانات پایان سال یک دوچرخه بخرد، روز قبل از خرید، در رابطه با یک مسئله ی جزیی (مثلا رنگ دوچرخه) با فرزند خود جر و بحث کرده و در اثر این جر و بحث ساده مسئولیت خرید دوچرخه را بکل از خود سلب می کند.
یا اگر هم دوچرخه را بخرد، کاری می کند که فرزندش از سوار شدن بر آن احساس عذاب وجدان کند تا اینکه به خیالش همچنان مسئولیتی در قبال مشکلات آتی دوچرخه متوجه وی نباشد.
این دست افراد معمولا یک جمله ی تکراری را به زبان می آورند: “اصلا خودتان می دانید. دیگر به من ربطی ندارد!!!”
11849