در خانواده ها همیشه همه چیز بر وفق مراد نیست. این خیلی محتمل است که اعضای یک خانواده چشم دیدن یکدیگر را نداشته و هر کسی دیگران را در مشکلات مقصر بداند. علیرغم همه ی این کج خلقی ها، بهرحال انسان هایی که ژنوم تقریبا یکسان داشته و سال ها با یکدیگر در ارتباط نزدیک بوده اند، پیوندهایی دارند که نمی توان آن ها را یک دفعه ای نادیده گرفت.
پیش می آید که در خانواده ها طبق رسوم کلاسیک تقسیم وظایف، یک نفر مسئول انجام کاری باشد. مثلا پسر بزرگ خانواده مسئول انجام کارهای فنی می شود و تا روز آخر این مسئولیت همچون یک قانون نانوشته بر عهده ی وی خواهد بود.
حال اگر روزی روزگاری پسر ارشد به دلایلی از جریان زندگی راضی نباشد، در حین انجام وظایف دیرینه اش بشدت کینه جو، پرخاشگر و غرغرو می شود.
او خیال می کند حالا که مثلا مشغول نصب پرده است اما خواهرش آن ور خانه نشسته و گیلاس می خورد، این حق را دارد که مستقیم و غیرمستقیم او را با کنایه های خود مورد اذیت و آزار قرار دهد زیرا که خیال می کند آن ها همگی به وی بدهکار هستند.
در این مواقع، این دست افراد گمان می کنند حالا که در حال زحمت کشیدن و عرق ریختن هستند، دیگرانِ بزعم ایشان فارغ می بایست شکنجه شوند؛ غافل از اینکه پرده ها را قبلا کس دیگری شسته است!
11850
