افکار به دو دسته ی ارادی و غیرارادی تقسیم می گردند. افکار غیرارادی منتسب به لایه ی غریزه (Id) بوده و افکار ارادی نیز مرتبط و تحت تاثیر لایه ی اراده (Ego) می باشند. از این رو هر فکری چه خوشایند و چه ناخوشایند به این دو دسته تعلق دارد. آنچه که در این نوشتار مدنظر من است افکار غیرارادی ناخوشایند می باشد.
قطعا هیچ انسان عاقلی بشکل ارادی خود را در معرض افکار ناخوشایند قرار نخواهد داد. ما تلاش می کنیم که بصورت ارادی افکار خوشایندی را نزد خود رقم بزنیم. تا اینجا کسی مشکل خاصی ندارد. مشکل از همان موضوع این نوشتار می آغازد: افکار غیرارادی ناخوشایند: مثلا صحنه ی قتل عام شدن عزیزانمان! نخست اینکه ناخوشایند قلمداد شدن این افکار تماما تحت تاثیر روندهای شرطی شدن است.
در اینجا قصد ندارم که به علت و چرایی این ناخوشایندی ها بپردازم. هدف، اشاره به تکنیکی در رابطه با رهایی جُستن از آنهاست. معمولا انسان بخطا گمان می کند که در صورت گیر افتادن در تله ی افکاری که احساسات ناخوشایندی را به همراه دارند، می بایست که این افکار را با افکار دیگری که خوشایند می باشند، بشکل ارادی سرکوب کند!
ما این راه حل طولانی مدت مسئله نیست. افکار غیرارادی را نمی توان بشکل ارادی سرکوب کرد زیرا که قدرت آن ها و مانایی شان بیشتر خواهد شد. این افکار را می بایست که رها کرد. فکری که دعوت نشده است باید بدون اطلاع برود. پس در صورت داشتن چنین افکاری فقط آن ها را نگاه کنید و به جریان عادی زندگی خود ادامه دهید. آن ها خود بخود محو می شوند… قول می دهم!
12042
سلام
نکته مهمش در ناخوش آیند بود چیز جدیدی یاد گرفتم خدا بهتون خیر بده پس راهش رها کردن میباشد اما چطور رها کنیم