پیشتر در نوشتار دیگری که در آن به هفت ستون فلسفه ی زندگی اشاره کرده بودم، ستون شماره ی 4 مسئله ی مراقبه بود. در آنجا اشاره شد که مراقبه برای من مسئله ی تنفس، تفکر و سکوت است. قطعا همه ی ما در خلال روز به درجاتی درگیر این دست مسایل هستیم. مثلا به خود می آئیم و می بینیم که حواسمان جلب تنفسمان شده است؛ بویژه زمان هایی که محیط ساکت بوده و در نتیجه ی آن حواسمان کمتر پرت می شود.
یا همه ی ما همواره تحت تاثیر نیروهای غریزه مشغول فکر کردن هستیم؛ البته منظورم تفکرات غیرارادی است. چه این تفکرات به زبان آیند و چه نیایند، در نهاد ما بشکل ناخودآگاه در حال رقم خوردن هستند. سکوت نیز بخشی لاینفک از جریان هستی ماست. ما لحظاتی در روز بشکل کاملا غیرارادی درگیر سکوتی فراگیر شده و در آن لحظات مشغول تماشای احساسات خود هستیم. همه ی این ها غیرارادی بوده و شکل تشریفاتی ندارند.
مثلا ما اهمیت نمی دهیم که دم و بازدم ما دقیقا چند ثانیه به درازا انجامد و یا اینکه چند بار در دقیقه این اتفاق بیافتاد. این ها همه مقولاتی غیرارادی هستند. هر زمان ما با مسایل ناخودآگاه سر و کار داریم، پدیده ی تشریفات رنگ می بازد و محل توجه ما نخواهد بود. راه رفتن های روزانه برای همه ی ما غیرتشریفاتی است. اما همچنین پیش می آید که مثلا سربازان مشغول رژه رفتن باشند. آنگاه دیگر نمی توانند که بصورت دلخواهی راه روند. راه رفتن در آن برهه تشریفات خاص خود را می طلبد.
با عنایت به این مسئله، ما اگرچه بشکل ناخودآگاهی بخش زیادی از روز خود را مصروف تنفس، تفکر و سکوت می کنیم اما این اعمال مادامیکه ارادی و اندیشیده و رویه محور و تشریفاتی نباشند، حرکت ما مراقبه به معنای خاص آن تلقی نخواهد شد. پس بطور کلی تنفس، تفکر و سکوت غیرتشریفاتی (غیررسمی / غیرارادی) با نوع تشریفاتی (رسمی / ارادی) آن ها توفیر دارد.
برای همگان همین است. اگر قرار است که تنفس من و یا تفکر من و یا همچنین سکوت من مراقبه قلمداد گردد، باید تشریفاتی وجود داشته باشد. جنس این تشریفات به صلاحدید و شرایط هر کسی تغییر می کند (اشاره به خصوصی بودن رویه های سُفلی جهان بینی). این تشریفات می توانند بسیار بسیار ساده باشند اما هر چه که باشند، بهتر است که بخاطر نفس تشریفاتی و رویه محورانه شان همواره به یک شکل ثابتی رقم بخورند (دقیقا مانند اعمال آئینی مذاهب مختلف که شکل ثابتش باعث اتحاد، صرفه جویی در وقت و وحدت رویه پیروان است).
در ادامه اینکه مسئله ی خواست و نیت در پس اعمال تشریفاتی اهمیت بسزایی دارد: یک) مثلا یک ربع ساعت به تنفسم دقت کنم، دو) و یا حتی مثلا نیم ساعتی راه رفته و بلند بلند فکر کنم تا افکار خود را مرتب نمایم. سه) و یا حتی اینکه من با خود قرار بگذارم که می خواهم مثلا دقایقی سکوت کرده و در حین سکوت، محتوی فکر خود (بویژه احساسات مرتبط با افکارم) را مشاهده کنم.
تشریفات اگرچه دست و بال ما را تا حدودی بسته و (شاید) مانع خلاقیت ما گردند اما قطعا برکات زیادی دارند که از جمله ی آن می توان به ایجاد نظم ذهنی اشاره نمود. در کل حضور تشریفات برای مراقبه لازم است هرچند اگر این تشریفات بسیار بسیار ساده باشند.
12054 – 12054
به نظرم بیشتر انسانها ماشین یا ربات هستند و بیشتر اعمال آنها به صورت خودکار در حال انجام است. در واقع به نوعی انسانها خوابیدن. تنها در یک صورت است که اعمال و کارهایی که انجام می دهد، مفید باشد و آن آگاهی است. به دروغ به ما گفته اند که انسان بر خلاف حیوان آگاه است. اگر انسان هر عملی حتی ساده که انجام می دهد از روی آگاهی باشد، این عمل او تاثیرگذار خواهد بود. کلید این آگاهی به یادآوردن خود می باشد. شاید منظور از تشریفات جنابعالی همین به یادآوردن خود باشد.
کاملا درست می فرمایید…
کاملا درست میفرمایید جناب دیداد، درود بر شما.
درود و سپاس…