هوکینگ هم درگذشت. برای خیلی از ما محققین، او نه تنها یک استاد بی همتا بود بلکه بی شک وی را می توان برای تمامی انسان ها اسطوره ی صبر و امید دانست. کسی که 50 سال قبل آماده ی مرگ شده بود، قریب به 8 دهه زندگی کرد و جهان را از جهات بسیاری شگفت زده نمود. او در یکی از پندهای مشهورش می گوید: «هر چقدر هم که زندگی سخت شود، هنوز چیزی هست که تو می توانی یاد گرفته و در انجام آن بهتر شوی.»
این جمله تجلی زندگی خود اوست و این همان چیزی است که از یک انسان شیفته ی دانایی انتظارش را داریم: یاد گرفتن و در این زمینه بشکل دایمی بهتر شدن. اگر بخواهیم که زندگی او را با یک زندگی معمولی مقایسه کنیم، بی شک رای به این مسئله خواهیم داد که او زندگی بسیار بسیار بسیار سختی داشته است. در جمله ی پیشین بشکل عامدانه ای قید بسیار را سه بار تکرار کردم زیرا براحتی می توان حدس زد که نیم قرن زیستن با نوعی فلج ماهیچه ای تا به چه حد سختی های ذاتی زندگی را به توان می رساند.
او در روز «عدد پی» چشم از جهان فرو بست و جهانی را حیران عظمت فکری و وجودی خود باقی گذاشت. او یک دانش آموز همیشگی بود و عشقش به دانش او را در این سرای ظلمات زنده نگه می داشت. او اینجا بود زیرا که علیرغم تمامی محدودیت هایش، هنوز چیزی وجود داشت که بتواند یاد گرفته و در آن بهتر شود.
بگمانم این پند را همه ی ما حقا که می بایست سرلوحه ی خود در زندگی خویش قرار دهیم. هر چقدر هم که همه چیز سخت شود، باز چیزی هست که آموختن آن بشکل هر روزه ما را به خود مشغول نگه دارد و گویا که عمل به این پند رسالت وجودی همه ی ماست…
12148
تئوری همه چیز…