اواخر دهه ی شصت و اوایل دهه ی هفتاد برنامه هایی از رادیوی ملی این کشور پخش می شد که مجریانش جزء بهترین نمونه های حوزه ی اجرا بودند. متاسفانه مدت های مدیدی است که چنین مجریان قهار و در عین حال انسان هایی دوست داشتنی حضور پررنگی در این رسانه ی قدیمی ندارند. امروزه رادیو پر شده است از ناشی هایی که متاسفانه مایل به کاربلند شدن نیز نیستند.
اکثرا جوانک هایی شلوغ و غیرحرفه ای هستند که کمتر از 5 دقیقه بتوان بطور یک بند به صداهایشان گوش داد. معمولا داد می زنند، از آغاز تا پایان یک جمله بارها و بارها تپق زده و بقول عوام سوتی می دهند. هوچی گری کرده و پرت و پلا می گویند. همین اجراهای سخیف این تازه کاران سبب شده که من از گوش دادن به رادیو که همواره رسانه ی مورد علاقه ام بوده است، دلزده شوم.
اما در این آشفته بازار مدعیان پوچ، گهگاهی هم می شود که در یک برنامه ی نادر باز گوشم به صدای همان اُعجوبه های سال های دور نوازش گردد. برنامه هایی هستند که در خلال ساعات روز بعضا بی هرگونه مناسبتی بر روی آنتن پخش می روند و من ناگهان به بیست و چند سال قبل پرتاب می شوم.
چقدر صدای این عزیزان قدیمی دوست داشتنی است. این را از سر عادت به صدایشان نمی گویم، بلکه تمام ملاحظات حرفه ای گری را ملاک قرار داده ام. وقتی می گویند که تنها صداست که می ماند، منظور صدای این مرغان خوش الحان است نه صدای این غوکان و وزغان که گوش آدمی را خراش می دهد.
12192